نتایح جستجو

  1. tahereh68

    بی هیچ صدائی می آیند زمانی که نمی دانی در دلت یک مزرعه آرزو می کارند و… بی هیج نشانی از دلت...

    بی هیچ صدائی می آیند زمانی که نمی دانی در دلت یک مزرعه آرزو می کارند و… بی هیج نشانی از دلت می گریزند تا تمام چیزی که به یاد می آوری حسرتی باشد به درازای زندگی چه قدر بی رحمند رویاهـا . . .
  2. tahereh68

    غمگــیـטּ و خــستہ اَم ... (!) دلــم یڪــــ هــواے بارانــے مــیخــواهد ./... یڪــــ شـانـہ...

    غمگــیـטּ و خــستہ اَم ... (!) دلــم یڪــــ هــواے بارانــے مــیخــواهد ./... یڪــــ شـانـہ بــراے گـــریه ڪــردن .../. و یڪـــ گــور پــــدرے ڪہ نثار دُنیا و تـمـام مُــتعلقاتش بُڪــُنمـ ... (!)
  3. tahereh68

    ببـــیــــــن این اسمش دلــــــه ! اگر قرار بــــــود بفهمه که فاصله یعنی چــــــــی ... اگر...

    ببـــیــــــن این اسمش دلــــــه ! اگر قرار بــــــود بفهمه که فاصله یعنی چــــــــی ... اگر قرار بــــــود بفهمــــه که نمیشــــد... ...دلـــــ ... ... می شد مغــــــــز ! دلـــــه .. نمی فهمــــــه … !
  4. tahereh68

    می دانی دلتنگی عین آتش زیر خاکستر است گاهی فکر میکنی تمام شده اما یک دفعه همه ات را آتش میزند...

    می دانی دلتنگی عین آتش زیر خاکستر است گاهی فکر میکنی تمام شده اما یک دفعه همه ات را آتش میزند...
  5. tahereh68

    نمک بر زخمم نپاش یادت باشد این نمک ها را از سفره ی دلم برداشتی . . . . [IMG].

    نمک بر زخمم نپاش یادت باشد این نمک ها را از سفره ی دلم برداشتی . . . . [IMG].
  6. tahereh68

    چــه قانــون ناعــادلانــه ای ! بــرای شــروع یــک رابطــه , هــر دو طــرف بایــد بخواهنــد …...

    چــه قانــون ناعــادلانــه ای ! بــرای شــروع یــک رابطــه , هــر دو طــرف بایــد بخواهنــد … امــا … بــرای تمــام شدنــش , همیــن کــه یــک نفــر بخواهــد کافیســت …
  7. tahereh68

    خواهش ميکنم :gol:

    خواهش ميکنم :gol:
  8. tahereh68

    بـانـــو … بغـض ها را گاهـى باید قـورت داد ، عاشقانـه ها را از پنجـره تـُف کـرد و درهـا را به...

    بـانـــو … بغـض ها را گاهـى باید قـورت داد ، عاشقانـه ها را از پنجـره تـُف کـرد و درهـا را به روىِ همـه بست … باور کــن ؛ گاهـى ” هیــچکــس ” ارزشِ دچار شـدن را نـدارد …
  9. tahereh68

    بـانـــو … بغـض ها را گاهـى باید قـورت داد ، عاشقانـه ها را از پنجـره تـُف کـرد و درهـا را به...

    بـانـــو … بغـض ها را گاهـى باید قـورت داد ، عاشقانـه ها را از پنجـره تـُف کـرد و درهـا را به روىِ همـه بست … باور کــن ؛ گاهـى ” هیــچکــس ” ارزشِ دچار شـدن را نـدارد …
  10. tahereh68

    بـانـــو … بغـض ها را گاهـى باید قـورت داد ، عاشقانـه ها را از پنجـره تـُف کـرد و درهـا را به...

    بـانـــو … بغـض ها را گاهـى باید قـورت داد ، عاشقانـه ها را از پنجـره تـُف کـرد و درهـا را به روىِ همـه بست … باور کــن ؛ گاهـى ” هیــچکــس ” ارزشِ دچار شـدن را نـدارد …
  11. tahereh68

    [IMG] من زخم های بی نظیری به تن دارم اما تو مهربان ترینشان بودی عمیق ترینشان عزیز ترینشان بعد...

    [IMG] من زخم های بی نظیری به تن دارم اما تو مهربان ترینشان بودی عمیق ترینشان عزیز ترینشان بعد از تو آدم ها…تنها خراشی بودندبر من که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند عشق من…خنجرت کولاک کرد
  12. tahereh68

    کوچه های تنهایی

    واژه هایی که عاشقانه می شوند … ترانه می شوند و یکی میخواند و چه دردآور است … عاشقانه هایی که می نویسی جز او … همه را به یاد عشقشان بیاندازد… و تو … همچنان بنویسی بدون این که عشق کسی باشیو یا حتی در یاد کسی
  13. tahereh68

    [IMG] واژه هایی که عاشقانه می شوند … ترانه می شوند و یکی میخواند و چه دردآور است … عاشقانه هایی...

    [IMG] واژه هایی که عاشقانه می شوند … ترانه می شوند و یکی میخواند و چه دردآور است … عاشقانه هایی که می نویسی جز او … همه را به یاد عشقشان بیاندازد… و تو … همچنان بنویسی بدون این که عشق کسی باشیو یا حتی در یاد کسی
  14. tahereh68

    [IMG] خدایا… کاش اعتراف کنی … جهنمی در کار نیست… برای ما همین روزهای برزخی زمینی کافیست.

    [IMG] خدایا… کاش اعتراف کنی … جهنمی در کار نیست… برای ما همین روزهای برزخی زمینی کافیست.
  15. tahereh68

    [IMG] خدایا… کاش اعتراف کنی … جهنمی در کار نیست… برای ما همین روزهای برزخی زمینی کافیست.

    [IMG] خدایا… کاش اعتراف کنی … جهنمی در کار نیست… برای ما همین روزهای برزخی زمینی کافیست.
  16. tahereh68

    از چوپان پیری که دیگر توان چوپانی نداشت پرسیدند…چه خبر؟؟ با لهن تلخی گفت: گرگ شد! … آن بره ای...

    از چوپان پیری که دیگر توان چوپانی نداشت پرسیدند…چه خبر؟؟ با لهن تلخی گفت: گرگ شد! … آن بره ای که نوازشش میکردم…
  17. tahereh68

    ز چوپان پیری که دیگر توان چوپانی نداشت پرسیدند…چه خبر؟؟ با لهن تلخی گفت: گرگ شد! … آن بره ای که...

    ز چوپان پیری که دیگر توان چوپانی نداشت پرسیدند…چه خبر؟؟ با لهن تلخی گفت: گرگ شد! … آن بره ای که نوازشش میکردم…
  18. tahereh68

    [IMG] بیشترین دروغی که در این دنیا گفته ام… این کلمه است….خوبم…

    [IMG] بیشترین دروغی که در این دنیا گفته ام… این کلمه است….خوبم…
  19. tahereh68

    [IMG] قلبی دارم خسته از تپیدن مــــی گــــویــنــد ســـــاده ام ..! مـــی گـــویـــنـــد تــــو...

    [IMG] قلبی دارم خسته از تپیدن مــــی گــــویــنــد ســـــاده ام ..! مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با یــک نــگــاه .. یـــک لبـــــخـنـــد .. بــه بــازی میـــــگیــــری ..! مــــــی گـــــوینــــد تـــرفنــدهـــایت ، شـــیطنـــت هــــایت .. و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم .. مــــــی...
  20. tahereh68

    راستش را بگو نکند تو همان “این نیز” هستی که همیشه می‌گذری؟

    راستش را بگو نکند تو همان “این نیز” هستی که همیشه می‌گذری؟
بالا