نتایح جستجو

  1. hamedinia_m51

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    به دنبال توام منزل به منزل پريشان ميروم ساحل به ساحل به خوابت ديده ام رويا به رويا به يادت بوده ام فردا به فردا پس از تو روح سرگردان موجم هنوزم تشنه ام دريا به دريا تو را تنهاي تنها ميشناسم تو را هر جاي دنيا ميشناسم به دنبال توام منزل به منزل پريشان ميروم ساحل به ساحل به خوابت ديده ام رويا...
  2. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    تو شبستون چشات پای پله ها پلکت مچ مهتابو می گیرم اون دمی که گرگ و میشه با یه گله ی شقایق پیش پای تو میمیرم من شبو به خاطراتم وصله می کنم می دوزم من به هر رعد نگاهت گر می گیرم و میسوزم اگه روز و خواسته باشی شبو تا تهش می نوشم می زنم به آبو آتیش با خود خورشید می جوشم زخم خورشیدی تن رو با شب و شبنم...
  3. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    برای خواب معصومانه عشق کمک کن بستری از گل بسازیم برای کوچ شب هنگام وحشت کمک کن با تن هم پل بسازیم کمک کن سایه بونی از ترانه برای خواب ابریشم بسازیم کمک کن با کلام عاشقانه برای زخم شب مرهم بسازیم کسی به فکر مریم های پر پر کسی به فکر کوچ کفترا نیست به فکر عاشقای در به در باش که غیر از ما کسی به...
  4. hamedinia_m51

    آرامش...

    خالی از بغض همیشه، پرم از ستاره امشب اگه خوابم،اگه بیدار، با منی دوباره امشب شب بر گشتن آینه، شب نو کردن تن پوش شب بوسیدن ماه و شب وا کردن آغوش واسه گم کردن اندوه امشب اون شب دوباره س شب پیدا شدن تو شب دیدار ستاره س تو رو پیدا کردم امشب بعد شب های مصیبت بعد دل بریدن از من بعد دل بستن به غربت تو...
  5. hamedinia_m51

    ترانه ها و تصنیف ها...

    آسون نشو!ای همسفر ویرون نشو!ای در به در منو بگیر از همهمه منو به خلوتت ببر معجزه کن!خاتون من تولدی دوباره کن منو ببر به حادثه شبو پر از شراره کن ستاره پر پر می کنی، ای نازنین!گریه نکن تو این چنین گریه نکن گریه نکن! ای شب زده ای شب نشین!گریه نکن گریه نکن !گریه نکن خاتون هم گریز من برای این در به...
  6. hamedinia_m51

    فراق یار

    بیا سوار قصه رو، رو اسب خستگی ببین ببین شدم یه خاطره فقط همین ، فقط همین. ببین بهار عشقمون پر از گلای پرپره ، غم، جفت مهربونتو به باغ گریه می بره . ای تو مثل قصه با من همسفر تا مرز رویا این منم تنهای تنها خسته از تکرار شبها . طرح مات انتظارم ، چشم من فانوس راهه جاده اما امتدادش ، مثل بخت...
  7. hamedinia_m51

    من با تو تنها نیستم.

    باید از عطر اقاقی، تو رو آغاز کرد! با صدای خیس بارون، تو رو آواز کنم! از تماشای قناری، به تو پرواز کنم! به تو می رسم من از این شب نیلوفری! به تو می رسم من از این راه خاکستری! به تو که خاطره هامو به همیشه می بری! به تو پل می زنم از ترانه هامو از همه شبانه هامو می رسم به تو دوباره! بوی عطر تو می...
  8. hamedinia_m51

    خاطرات آن روزها...

    شبهای رفتن تو، شبهای بی ستاره است ببین که خاطراتم، بی تو چه پاره پاره است با هر نفس تو سینه، بغض تو توگلومه با هر کی هر جا باشم، عکس تو روبرومه آخ چقدر تنگه دلم، برای اون شبهامون کاشکی اون عشق بشینه، دوباره تو دلهامون چی میشه برگردی بازهم، به روزهای گذشته هوای پاییزی چرا، تو عشق ما نشسته...
  9. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

  10. hamedinia_m51

    من با تو تنها نیستم.

    وقتي دستام خالي باشه وقتي باشم عاشق تو غير دل چيزي ندارم كه بدونم لايق تو دلم و از مال دنيا به هديه داده بودم با تموم بي پناهي به تو تكيه داده بودم هر بلاي سرم اومد همه زجري كه كشيدم همه رو به جون خريدم ولي از تو نبريدم هر جا بودم با تو بودم هر جا رفتم تو رو ديدم تو سبك شدن تو رويا...
  11. hamedinia_m51

    كوي دوست

    چون صید به دام تو به هر لحظه شکارم، ای طرفه نگارم از دوری صیاد دگر تاب نیارم، رفته‌است قرارم چون آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم تا دام در آغوش نگیرم نگرانم از ناوک مژگان چو دو صد تیر پرانی، بر دل بنشانی چون پرتو خورشید اگر رو بکشانی، وای از شب تارم در بند و گرفتار بر آن سلسله مویم از دیده ره کوی...
  12. hamedinia_m51

    خاطرات آن روزها...

    صداي قدم‌هايت را هنوز هم مي‌شنوم.!.. آن‌روزها عاشقانه با هم گام برمي‌داشتيم. شب‌ها ستاره بوديم در آسمان، .. و هر صبح مي‌رفتيم تا رسيدن به خورشيد. آن‌روزها در کنار هم، به شماره‌ي قدم‌هامان فکر نمي‌کرديم. آن‌روزها هيچ‌چيز اهميت نداشت!!!!!!! هيچ‌چيز به اندازه‌ي تو اهميت نداشت.!.. اما...
  13. hamedinia_m51

    فراق یار

    شب آغاز هجرت تو شب در خود شکستنم بود شب بی رحم رفتن تو شب از پا نشستنم بود شب بی تو شب بی من شب دل مرده های تنها بود شب رفتن شب مرد ن شب دل کندن من از ما بود واسه جشن دلتنگی ما گل گریه سبد سبد بود با طلوع عشق من و تو هم زمین هم ستاره بد بود از هجرت تو ***جه دیدم کوچ تو اوج ریاضتم بود چه مومنانه...
  14. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    کسی در باد می خواند تو را تا اوج می خواهم برای ناز چشمانت چه بی صبرانه می مانم د لم تنگ است و بی یادت در این غربت نمی مانم تو هستی در وجود من تو را هرگز نمی رانم...
  15. hamedinia_m51

    رفتن...

    کاش بودی ای کاش بودی تا می دیدی که چگونه ثانیه های بی تو بودنم دقیقه می شوند ! ای کاش بودی و می دیدی که چگونه چشمانم از ته دل فریاد می زنند و ... ای کاش بودی و می دیدی که چگونه بیقرار توام بیقرار تویی که لحظه ای ازعمرت را به سالها خواستنم ندادی بی قرار توام که واژه ی انتظار را برایم...
  16. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    اي نگاهت نخي از مخمل و از ابريشم چند وقتست كه هر شب به تو مي انديشم به تو ، آري به تو يعني به همان منظر دور به همان سبز صميمي به همان باغ بلور به همان سايه ، همان وهم ، همان تصويري كه سراغش ز غزلهاي خودم ميگيري به تبسم، به تكلم ، به دل آرايي تو به خموشي ، به تماشا ، به شكيبايي تو به نفسهاي تو در...
  17. hamedinia_m51

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    بی نگاهِ عشق مجنون نیز لیلایی نداشت بی مقدس مریمی دنیا مسیحایی نداشت بی تو ای شوق غزل‌آلوده‌ی شبهای من لحظه‌ای حتی دلم با من هم‌آوایی نداشت آنقدر خوبی که در چشمان تو گم می‌شوم کاش چشمان تو هم اینقدر زیبایی نداشت! این منم پنهانترین افسانه‌ی شبهای تو آنکه در مهتاب باران شوقِ پیدایی نداشت در...
  18. hamedinia_m51

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    نمی دانم، هنوز!!! خاطرت هست؟؟؟ چشمان مرا. وقتی که با ملودی باران، برایت ترانه می خواند!!!
  19. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    باز قلب پنجره بر روی من وا میشود بازهم پروانه ایی در باغ پیدا می شود باز هم لای كتابم می نهم یك شاخه یاس می كنم بهر پیامی قاصدك را التماس باز هم درهرشفق دلتنگ ودلگیرمیشوم باز هم با یاد تو سرشار رویا می شوم
  20. hamedinia_m51

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    به دستانم اموخته ام نور بکارد، ترانه درو کند ، و خرمنش را به نسيم بسپارد. تا با هر سرود روشنی تکثیر شوم در اعماق لحظه ها...
بالا