نتایح جستجو

  1. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  2. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  3. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  4. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  5. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  6. hamedinia_m51

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    در چند هزار سال ميشود عاشق بود شيفتگي ات را از ياد نمي برم تاج گلي بر شانه هايم بگذار كبوترانم هر صبح نامت را پرواز ميدهند گوش كن كلمه ها را به سوي تو ميفرستم به هزار هزار رنگ با عاشقانه ترين فرياد فراموش نكن در يك چهار راه خاكستري بي انتظار نشسته ام
  7. hamedinia_m51

    درد دل...

    شاید یک وقتی باشد که بتوان روی مهتابی های سقف خانه جایی برای دراز کشیدن درست کرد.سقفی که تا آسمان هفتم بلند باشد.ترس از افتادن این شایدها را واقعا به شاید تبدیل میکند.
  8. hamedinia_m51

    رفتن...

    فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست تا آمدم که با تو خداحافظی کنم بغض امان نداد و خدا... در گلو شکست ...
  9. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    چقدر سخته که عشقت روبروت باشه نتونی هم صداش باشی چقدر سخته که يک دنيا بها باشی نتونی که رها باشی چقدر سخته... چقدر سخته که بارونی بشی هر شب نتونی آسمون باشی چقدر سخته که زندونی بمونی بی در و ديوار نتونی همزبون باشی چقدر سخته... "چه بدبخته قناری که بخونه اما روياش حسه بيرونه چه بدبخته گلی که...
  10. hamedinia_m51

    دیر آمدی! خیلی دیر...

    از هم گريختيم و آن نازنين پياله‌ی دلخواه را، دريغ بر خاک ريختيم! جان من و تو تشنه‌ی پيوند مهر بود، دردا که جان تشنه خود را گداختيم! بس دردناک بود جدايي ميان ما، از هم جدا شديم و بدين درد ساختيم. ديدار ما که آن همه شوق و اميد داشت اينک نگاه کن که سراسر ملال گشت. و آن عشق نارنين که ميان من و تو...
  11. hamedinia_m51

    رفتن...

    دیدی که رسوا شد دلم، غرق تمنا شد دلم دیدی که من با این دل بی آرزو عاشق شدم با آن همه آزادگی، بر زلف او عاشق شدم ای وای اگر صیاد من، غافل شود از یاد من، قدرم نداند فریاد اگر از کوی خود، وز رشته‌ی گیسوی خود، بازم رهاند در پیش بی دردان چرا، فریاد بی‌حاصل کنم گر شکوه‌ای دارم ز دل، با یار صاحبدل کنم...
  12. hamedinia_m51

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    خوبه با تو زير بارون با اقاقي ها شكفتن خوبه با تو پر گرفتن از روزاي آبي گفتن تو همون هواي بكري كه هميشه آرزومه تو شكوه جاده هايي كه دليل جستجومه دستامو بگير ويه شب با خودت ببر از اينجا من مسافر غريبم راهي ام راهي فردا آسمون تازه اي تو توي خلوت شبونه بي تو روزا سرد وابري بي تو اين دل...
  13. hamedinia_m51

    همان رنگ و همان روي همان برگ و همان بار همان خنده ي خاموش در او خفته بسي راز همان شرم و همان...

    همان رنگ و همان روي همان برگ و همان بار همان خنده ي خاموش در او خفته بسي راز همان شرم و همان ناز همان برگ سپيد به مثل ژاله ي ژاله به مثل اشك نگونسار همان جلوه و رخسار نه پژمرده شود هيچ نه افسرده ، كه افسردگي روي خورد آب ز پژمردگي دل ولي در پس اين چهره دلي نيست گرش برگ و بري هست ز آب و...
  14. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  15. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    گر چه دوري ز برم همسفر جان مني قطره ي اشكي و در ديده ي گريان مني در دل شب منم و ياد تو و گوهر اشك همره اشك تو هم بر سر مژگان مني دست هجران تو سامان مرا بر هم ريخت باز گرد اي كه اميد من وسامان مني اين مپندار كه نقش تو رود از نظرم خاطرت جمع كه در خواب پريشان مني در شب بي كسي ام ياد تو مهتاب...
  16. hamedinia_m51

    سلام حالتون خوبه ؟

    سلام حالتون خوبه ؟
  17. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    قاصدک غم دارم ، غم آوارگی و دربدری، غم تنهایی و خونین جگری . قاصدک وای به من ، همه از خویش مرا می رانند ، همه دیوانه و دیوانه ترم می خوانند. مادر من غم هاست ، مهد و گهواره ی من ماتم هاست . قاصدک در یابم ! روح من عصیان زده و طوفانیست . آسمان نگهم...
  18. hamedinia_m51

    دلم برای خودم تنگ میشود...

    من همان گلبرگ تنهايم که پژمردم ز بي آبي ولي با منت و خواري پي شبنم نمي گردم!!
  19. hamedinia_m51

    زمزمه های دلتنگی(کلبه کوچک دل...)

    همیشه از نگاه تو باتو عبور می کنم از اینکه عاشق توام حس غرور می کنم دوباره با سلام تو تازه ی تازه می شوم با نفس ساده تو غرق ترانه می شوم با تو ستاره می شوم با تو ستاره می شوم با تو ستاره می شوم از سایه های ملتهب همیشه می گریختم با رفتن تو هر نفس بغض دوباره می شوم ناجی شام شوکران با دل عاشقم...
بالا