اون قدیما مادرم شاغل بود با داداشم زیاد توخونه تنها میشدیم و مامان بزرگم....خدا رحمتش کنه اخلاقش یکم خشن بود:redface::D
یه بار بالشایی که توش پر از پر بودو با داداشم اونقد پرتاب کردیم به هم که پاره شدنو پراش همه خونه رو برداشت
یادم نمیره حتی از لوسترای خونه هم پر آویزون بود...:D
چقده خوش گذشت...