نتایح جستجو

سلام بر سیاوش عزیز: مسلما ً وقتی شما اشعار دوستان رو اینقدر مشرح نقد می کنید از دانش بسیار بالایی باید برخوردار باشید، و حتما ً میدانید که این شعر چرا سپید است و دارید تجاهل عارفانه را بکار می برید، من سعی نمی کنم شعرو خیلی رسمیش کنم چون از دید من هر کسی سبک خودشو داره. البته اصول شعر رو باید...

به این تمکین که ساقی باده در پیمانه می ریزد رسد تا دور ما دیوار این میخانه می ریزد

زیبا!!!!!!!!! موزون و سپید سپید... چیزیکه این شعر سپید داره و اشعار دیگر دوستان نداره و یاهم کم داره موزونیشه که خیلی بر جسته ساختتش.

عالیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

می آیی و دوباره دلم زنده می شود لبریز از امید به آینده می شود

دل خوشم با خاطرات هر شب تو روز ها بی تو دارم با دل خود ماجرائی روز و شب

سر از قدم تو بر نداریم گر تیغ کشی خطر نداریم

ممنون میشم!!!!!!!!!!!

خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج

این شعر مال کیه؟؟؟؟؟

ای به دیده ام تاریک ماه آسمان بی تو سینه چاک چاکم من همچو کهکشان بی تو

ای بت بی رحم شکارت منم رشته بیانداز تو در گردنم

این که شروع به سرودن کردی دوست عزیز تبریک می گم. اما رباعیی را که نوشتی اولتر و مهم تر از همه مشکل وزن دارد و در شعر، البته نه شعر نو، وزن از جمله ی مهمترین ارکان است و کوچکترین نا...

شور شور شوریکه شب زدیده ی ما خواب میزند واندرحیــــــــاط خانه ی غم آب میزند زاندیشه ی گلیست که مهرعـــــــذاراو درشاخ وبرگ وساقه ی دل تاب میزند تصــــــــــویردلفریب نگـــاه شبانگهش لبخنــــــدبردرخشش مهتـــــــاب میزند دست بلنــــــــددوریش اندردلم ولـــــی سنگ...

زیباست. اما کمی شاعرانه ترش کن و هیچوقت پاره نکن چون هر کلام بالاخره یه زیبائیی داره. چون اشک یک ماده است، نمیتونی به فصل تشبیهش کنی و در عوض حالتی که باعث میشه اشک بوجود بیاد رو مینونی تشبیه کنی به زمستان

خیلی زیبا!!!!!! کلمات استفاده شده در کنار هم موسیقیایی خوبی ایجاد کرده اند اما اگر قدری قواعد شعری رو، مثل قافیه و ردیف بیشتر مراعات کنید مسلما ً زیبا تر هم خواهد شد.

چون برای خواهرت گفتی شعر خوبی است. اما از آن مفهومی گرفته نمی شود و باالاجبار خواستی که ثقیلش جلوه دهی که همین مسئله زیبائیش را گرفته است در ضمن این بیت: گیر کردست به جبریل تو من ماه احساسی تصویر تو من مشکل قافیه دارد، ل و ر حروف نیستند که به یک قافیه استفاده شوند داداش. باید خیلی مطالعه کنی تا...

این یکی چطوره؟.... کتاب عشق دردست وبلب دُرسخن دارم صفاوگرمی محضیست کاندرانجمن دارم ازآنکه کجمداریهای گردون کرده بی برگم رخ شیرین ندیده اضطراب کوهکن دارم گهی در چاه افتان و گهی در بیرهی خیزان هزاران داد ازبیداد این چرخ کهن دارم کجا در زندگی امید و اندر مرگ اعمالی نه بهر زندگی...

سبک و سنگین شدن قلم فکر نکنم مشکلی داشته، یادت باشه که با حافظ طرف نیستی. و این مصراع فکر نمیکنم مشکلی داشته باشه و توی ذوق بزنه. دهلیز فضایی است که از داخل آن در های خانه ها گشوده می شود و ....

خب شعرهم، البته غزل چیز جدیدی نیست، در ضمن کم و کاستی ها رو قبول دارم به همین خاطر هم گفتم که نظر بدید، جالب اینجاست که بعضی دوستان هم از شعر تشکر می کنند و هم از نقد، ضمن اینکه نقد هم حتما ً مستحضر هستید که چارچوبی داره ..........