از وقتی با نازنین آشنا شده بود خیلی حالش خوب بود. همش شاد بود و پر انرژی وقت و بی وقت زنگ میزد که آقا پاشو بریم بیرون. کارمون شده بود سه تایی بیرون رفتن. من بودم و نازنین و علی. تا اینکه اون روز که از کلاس داشتیم بر میگشتیم خونه خیلی ناراحت بود. گفتم چته؟ گفت از یک ساعت پیش به نازنین مسیج دادم...
من میخوام اسکریم و خنده رو نابود کنم با پستهای حال گیری!
این از اولیش
آدمها میخواهند بدانند که دوست داشته میشوند و قدرشان دانسته میشود. پس حتماً به عزیزانتان بگویید که دوستشان دارید. شاید هرگز متوجه نشوید که چقدر نیاز به شنیدنش دارند.
اینم معنیش :
چطور همینطور بذارم بری و بدون هیچ نام و نشونی منو ترک کنی؟
قتیکه اینجا باتو ایستادم هر نفسی که باهات میکشم اوه ...
تو تنها کسی هستی که من رو واقعا شناختی
چطور میتونم بذارم بری و ازم دور بشی
بخاطر همه شادی ها, دردها و حتی اون اشکهایی که باهم ریختیم
تو تنها کسی هستی که من واقعی...