ادامه ی داستان (لطفا اسپم نکنید)
یه روز از دانشگاه به سمت خونه میومدم که یه ماشین جلو پام ترمز زد...
راننده شیشه رو کشید پایین و گفت.....
سلام جیگر, حال داری یه دوری بزنیم؟ منم که دیدم اوففف عجب دافایی هستن گفتم بیخیال کلاس دانشگاه و سوار شدم ...
به محض اینکه اینو گفتم رفیقام مچم رو گرفتن که...