نتایح جستجو

  1. سمانه آسمونی

    سلام ... مممنون...

    سلام ... مممنون...
  2. سمانه آسمونی

    رفع اشکال مربوط به:AUTOCAD

    من پرینت رو میزنم نمیاد پایین مینویسه prese f1 for help چیکارش کنم درست شه؟:(
  3. سمانه آسمونی

    رد پای احساس ...

    دیگر در انتظار که باشم؟ زیرا مرا هوای کسی نیست روزی گرم هزار هوس بود. امروز دیگرم هوسی نیست. ای مرگ، ای سپیده دم دور بر این شب سیاه فرو تاب تنها در انتظار تو هستم بشتاب، ای نیامده، بشتاب نادر نادرپور
  4. سمانه آسمونی

    رد پای احساس ...

    اگر تو نبودی عشق نبود همین‌طور اصراری برای زندگی اگر تو نبودی زمین یک زیر سیگاری گلی بود جایی برای خاموش کردن بی‌حوصلگی‌ها اگر تو نبودی من کاملا بیکار بودم هیچ کاری در این دنیا ندارم جز دوست داشتن تو رسول یونان
  5. سمانه آسمونی

    رد پای احساس ...

    از پس این روز های تلخ روزی هست روزی که نمی دانی چگونه فرا می رسد از کجا می آید چگونه تو را می یابد از پس این روز های تلخ در ظلماتی چنین بی روزن که نامت حتی وا نهاده تو را رفته است شمس لنگرودی
  6. سمانه آسمونی

    نوشته های ماندگار

    ...آنچه انســـــــــــــــان ها را از پـــــــــــــــا در می آورد، رنـــــــــــــــج ها و سرنوشت نامطلوبشان نیـــــــــــــــست بلکه بی معنا شدن زندگی است که مصیبت بارتر است. و معنا تنها در لذت و شادمانی و خوشی نیست، بلکه در رنج و مرگ هم می توان معنایی یافت...! ...رهایی بشر از راه عشق و در...
  7. سمانه آسمونی

    نوشته های ماندگار

    تا وقتیکه مردم گریزگاه قلمرو قصه های جن و پری را در برابر دارند، سرشار از نجابت، شفقت و شعرند، اما دریغ که در قلمرو زندگی روزمره ی خود به احتمال زیاد آکنده از احتیاط، بی اعتمادی، و سوءظن اند. شوخی/ میلان کوندرا فروغ پوریاوری
  8. سمانه آسمونی

    نوشته های ماندگار

    درست است، تنها زندگی‌کردن انتخاب خودش بود، ولی نه تا این اندازه تنها. بدترین جنبه‌ی تنهایی این است که مجبوری تحملش کنی یا تحمل می‌کنی، یا غرق می‌شوی. باید سخت تلاش کنی تا ذهن گرسنه‌ات را از نگاه به گذشته باز داری تا نابود نشوی...! یکی مثل همه/ فیلیپ راث
  9. سمانه آسمونی

    نوشته های ماندگار

    چیزهایی هست که هر چه هم که نخواهی شان ببینی باز می آیند ، باز سنگین و بی رحم می آیند و خود را روی تو می افکنند و گرد تو را می گیرند و توی چشم و جانت می روند و همه وجودت را پر می کنند و آن را می ربایند که دیگر تو نمی مانی ، که دیگر تو نمانده ای که آن ها را بخواهی یا نخواهی . آن ها تو را از...
  10. سمانه آسمونی

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    سیگاری آتش بزن میان لب‌هات بگذار تا نیمه بکش. باقی‌ش را من می‌سوزم! ( رضا کاظمی )
  11. سمانه آسمونی

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    روزی باستان شناسان زیر سنگین ترین آوار ِ " دوست ات دارم ها" !! استخوان های دلم را کشف میکنند ... و تکیه کلام تو ... ... علت انقراض من اعلام خواهد شد. مهران پیرستانی / آذر نود
  12. سمانه آسمونی

    شعر نو

    دنيای غم‌انگيزِ نادرستی داريم خيلی‌ها سهم‌شان را در اشتباهِ يک باورِ ساده از دست داده‌اند خيلی‌ها رفته‌اند رو به راهی دور که نه دريچه‌ای چشم به راه وُ ... نه دريايی که پيشِ رو! .. سید علی صالحی
  13. سمانه آسمونی

    گفتگوهای تنهایی

    به هـمـان سـادگـی کـه کـلاغ ِ سـالـخـورده بـا نـخـستـین سـوت ِ قـطـار سقـف واگـن مـتـروک را تـرک می گـویــد دل ، دیـگــــر در جـای خـود نیـسـت بـه همـیـن ســادگـی ! " حسین منزوی "
  14. سمانه آسمونی

    نوشته های ماندگار

    ... زن چیست؟ اولین و آسان‌ترین پاسخ آن است که زن موجودی است که "مــــــــــــــــرد" نیست؛ و البته با این پاسخ، تمام سختی‌ها و دشواری‌های زنان آغاز می‌شود...! چند کلمه از مادر شوهر ( امثال و حکم مربوط به زنان در زبان فارسی ) / بنفشه حجازی
  15. سمانه آسمونی

    نوشته های ماندگار

    ... مردم به طور کلی ترجیح میدهند بمیرند تا عفو کنند. تا این اندازه سخت است. اگر خداوند به زبان ساده میگفت: من به تو حق انتخاب میدهم، ببخشای یا بمیر! خیلی از مردم میرفتند تا تابوتهایشان را سفارش دهند...! ... وقتی جسم آدم دچار تکانه و فروریختگی شده است، تنها چیزی که دلش میخواهد این است که...
  16. سمانه آسمونی

    نوشته های ماندگار

    ويلی: تو اينجا چكار مي كنی؟ چارلی: خوابم نمي برد. قلبم داشت آتش مي گرفت ويلی: خوب، معلومه غذا خوردن بلد نيستی! بايد يه چيزی راجع به ويتامين و اين حرفها ياد بگيری. چارلی: اون ويتامين ها چه فايده ای داره؟ ويلی: اونا استخوناتو درس می كنن. ... چارلی: آره، اما قلب آدم كه استخون نيست...! مرگ...
  17. سمانه آسمونی

    نوشته های ماندگار

    ... بعضـــــــــــــــی از حـــــــــــــــرف ها ته گـــــــــــــــلو را مي خاراند و تنها راه خلاصی از دست شان به زبان آوردنشان است...! تارك دنيا مورد نياز است / ده داستان تاسف بار / ميك جكسون / مترجم: گلاره اسدی
  18. سمانه آسمونی

    نوشته های ماندگار

    ... حقيقت، چيزی نيست كه درباره آن انديشه شود، حقيقت را بايد مشاهده كرد. چشم‌های معمولی، توان ديدن حقيقت را ندارد. چشمانی تازه بايد گشود. برخيز و پرنده‌ها را در آسمان صاف و آفتابی زندگيت رها كن. برخيز و ساز زندگيت را كوك كن. برخيز و نغمه‌خوان شو. برخيز و زندگی كن...! پرنده میمیرد، پرواز می...
  19. سمانه آسمونی

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    گریزانم از این مردم که با من به ظاهر همدم و یکرنگ هستند ... ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دوصد پیرایه بستند از این مردم که تا شعرم شنیدند به رویم چون گلی خوشبو شکفتند ولی آن دم که در خلوت نشستند مرا دیوانه ای بدنام گفتند دل من. ای دل دیوانه ی من که می سوزی از این بیگانگی ها مکن...
  20. سمانه آسمونی

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    همه هستی من آیه تاریکیست که ترا در خود تکرار کنان به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد ... من در این آیه ترا آه کشیدم آه من در این آیه ترا به درخت و آب و آتش پیوند زدم
بالا