بی تو هیچم هیچ ، همچو سال ، بی ایام خویش
بی تو پوچم پوچ ، همچون پوست ، بی بادام خویش
ای تو همچون غنچه ، عطر عصمتم را پاس دار
ای پناهم داده در خلوتگه آرام خویش
ای تو روشن تر از هر مقیاس ، با دیدار تو
دیده ام صد کهکشان خورشید را ، در شام خویش
در خزان عمرم و در سینه پروردم بهار
در شگتم از شکفتن...