یک ربع دیگر، پشت پرچین، لحظه دیدار
کفش سفید راحتی، پیراهن گل دار...
شاید بیاید از همین ور، با همان لبخند
شاید که من دستی بلرزانم بر این گیتار...
من یاس ها را می شناسم، هیچ یاسی نیست
کاین گونه عطرش را بپاشد بر تن دیوار...
من با همین گیتار، مثل کولیان دشت
بسیار نام عطری اش را خوانده ام، بسیار...