یه بار خالم تو اشپزخونه یه لنگه پا واستاده بود با مامانم داش حرف می زد، منم دیدم حواسش به من نیس از پشت پاش زدم، بیچاره نقش زمین شد
خالم:w22:
من:whistle:
مامانم، دیگه اون قابل وصف نیس که چقد خجالت کشید
البته همین بلارو یه بار سر دخترخالم هم اوردم.
یه بار خالم تو اشپزخونه یه لنگه پا واستاده بود با مامانم داش حرف می زد، منم دیدم حواسش به من نیس از پشت پاش زدم، بیچاره نقش زمین شد
خالم:w22:
من:whistle:
مامانم، دیگه اون قابل وصف نیس که چقد خجالت کشید
البته همین بلارو یه بار سر دخترخالم هم اوردم.