داستان ازدواج يك دانشجوي رشته مهندسي ؟؟؟
پدر : دوست دارم با دختري به انتخاب من ازدواج کني
پسر(دانشجوي رشته مهندسي ؟؟؟): نه! من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم
پدر: اما دختر مورد نظر من، دختر «بيل گيتس» است
پسر: آهان اگر اينطوریه، قبول است
پدر به نزد بيل گيتس مي رود و مي گويد
پدر...