این بار هم خلاص شدم... از دلواپسی... از دودلی که نه، از صددلی!
از آشفتگی و تردید... خلاص کردم خود را...
در دل را بستم!... تعطیل!
ای مونس و دلدار من...
یا انیس من لا انیس له... یا حبیب من لا حبیب له... آخر تو که میدانی...
می دانی من ضعیف تر و ناتوان تر و خسته تر از این تکرار وحشتناکم...!
بارها...