سام محد.. پاور پنت و دیشب تموم کردم.
به نظرت توی کاغذ نقدمون هم یه عکس از مدرسه بذاریم که بفهمه داریم کدوم مدرسه رو نقد میکنیم؟!
وااای محد من به آخر عاقبت این ماکتم امیدوار نیستم...ای خداااا
اووم.. گفته بودم که بهت زهرا رو نفره سوم حساسه.. یه نفر بهمون اضافه میشه فک میکنه من همش میخوام با اون نفره جدید باشم.. مثلا اگه به بچمون میگفتم نفسم بهم نمیگفت ولی میفهمیدم ناراحت شده.. خلاصه یه اتفاقی بینشون افتاد که این رابطه مادر فرزندی هی کم و کمتر شد تا اینکه تموم شد درواقع ما الان بچه...
آره حیف شد.. من خیلی ناراحتم.. حس میکنم چون زیاد با هم نیستیم این ترم دیر بگذره.
ولی باز خداروشکر تو با معصومه اس کلاسات.منم با محد.هیچ کدوممون تنها نیستیم..تنهایی دیگه خیلی سخته..
خخخ جدی؟دستگیر نشدی با آسانسور رفتی؟
راستی مامانت اینا اومدن؟
خوبم. تو چطوری؟
این محد چرا انقد داد میزنه؟گوشمون کر شده بابا... آدم سرشو بگیره بزنه به میز طوری که خون فواره بزنه هاا (کلا همگی خشن شدیم امروز)
هعیی.. این ترم آسانسورا رو نمیذارن سوار شیم اصلاشوژه خنده نداریم.. جونه مطی یه دانشگا رفتنه و آسانسور سوار شدنش..
محد.. تو احیانا نمیخوای اون نقدتو واس من پ.خ کنی عزیزززم؟!
خخ به زنم گفتم تو حیاط دانشگا گفتی با من ازدواج میکنی.
فک میکنی عکس العملش چی بود؟!
همچی سرتو میکوبم به دیوار که خون فواره بزنه؟!..خخخ
نه.
گفت من این و ببینم کارش دارم..(شایدم بخواد سرتو بزنه خون فواره بزنه!!)
خخ
پریسایی من نمیتونم تو وبتنظر بدم.. این کد امینتی واس من باز نمیشه که بنویسمش..
اهههههه...
راستی هر وقت آن شدی به من یه تک بزن بیام با هم بحرفیم.. این ترم تو دانشگا خیلی کم همو میبینیم دلم هم واسه تو هم خانوم مهندس(مصی) تنگ میشه زود به زود.. هعیی..