دفترچه خاطرات غضنفر : خيلي فقير بوديم ،هيچ پولي نداشتيم ، مادرم قادر به زاييدن من نبود ، خاله ام مرا زاييد
آبادانيه ميره تو يه كتابفروشي .... ميگه : وولك پوستر مو رو داري ؟ ........... كتابفروش ميگه : نه ........ آبادانيه مي گه : وي ي ي تو هم تموم كردي ؟!!
به غضنفر...