وقتی که دست های تو عشق را از من طلب می کرد می دانستم که عشق نیست هر چه هست هوس می کرد
عاشقانه نگاه می کردی و می خواستی باشم عاشقت من که جز خیانت نمی دیدم تو را با ان نگاه نافذت
به من می گفتی که گر نباشی خواهم مرد برای تو به تو می گویم خداحافظ که عشقم نیست لایق برای تو