نتایح جستجو

نگو آهنگاي همه اونا شبيه ماس... ورود با ما بود ، پس خروج با شما !! وقتي من حرف ميزنيم ، سكوت لاشخورا !! آهنگامون پخش شده از جنوب تا شمال ، پشت سر من ميدي گروه " ناقلا !! در ضمن ، سال بد من اينا شدم مهمان راديو ، توام داري ميشوري آواتار آرديتو :)

باز امشب یاد تو را، افراط کرده ام میدانی که من یک دائم الخمرم!

مرگ تنها دری است که تا به تو فکر می کنم باز می شود این را درست روزی دانستم که از خانه ای که در آن نبودی بدم آمد

نمی دانم آمده ام برایت بنویسم یا بگوییم دلم برایت تنگ شده است ؟! تنها یک چیز را می دانم اینکه : دلم تنگ است .

من هستم و دل هست و خیالت داستان هر شب من این است.

يکي اهل خوابه يکي اهل رشده نميشه هميشه سر جات بموني... کمک هيچ گاه نداده دستي باهام گوش بکني نکني اينه حرف حساب يه سري کار يه سري ايشتي ميزنن علفا خار چون پولي نيست چيز بخرن فرق اينه من خودمو کشوندم بالا زندگيمو نگاه کجا رسوندم حالا نخبه هم باشي نجنبي رفت هوا رخصت داشي نگفتيم وقت طلاس

آب رفته گر چه به رودخانه بر گشته بود... ماهي بيچاره اما مرده بود.

شبهایی که ماه را در آسمان می بینم فکر میکنم تویی٬ که پنهانکی نگاهم می کنی(!) می بینی ماه ِ من٬ شبهای ِ بی تو بودن٬چگونه می گذرد؟

کوهها به هم نمي رسند ، آدم ها به هم مي رسند و من به احترام اين ضرب المثل تيشه بر دست کوه غرورم را شکسته هم تا به تو برسم ...

من تو را در همه این احوال، مثل دیوانه مستی که پر از عشق ابدگونه شده از ته قلب پرستیدم و لبریز ز رویا گشتم نه لمس ات کردم، نه شکایت کردم،

آرزو دارم كه بميرم .... سالهاست كه به اميد مردن زنده ام دلم ميخواهد كه مرگ ......فقط مرگ به سراغ من بيايد ....... اما از بخت بدم مرگ هم براي من ناز ميكند......

بازگشتی در کار نیست یک بار که بروی، برای همه ی عمر رفته ای ! حتی اگر برگردی...

حــ‌الا بيــــ‌آ دروون قفـــ‌س هيـــ‌چ هـ‌م نتـرس من يك پلنگ "اهلــي"‌ام آهــــــ‌ــ‌و اگـــ‌ر تـــــــــويي !

انتظار زیادی ندارم فقط کاری کن زمین سریعتر بچرخد یا زمان انتظار مرا کم کن درکم کن کمکم کن

دلم جواب بلي مي دهد صلاي ترا صلا بزن که بجان مي خرم بلاي ترا به زلف گوکه ازل تا ابد کشاکش تست نه ابتداي تو ديدم نه انتهاي ترا تو از دريچه دل مي روي و مي آيي ولي نمي شنود کس صداي پاي ترا خوشا طلاق تن و دلکشا تلاقي روح که داده با دل من وعده لقاي ترا هواي سير گل و ساز بلبلم دادي که...

هركي كه بام باشه ، هرچي كه باش باشه ، سختي تو راش باشه خطه من ! هرجا كه من برم ، خسته و در به در ، همراه من ، سفر ، خط من ! منم تو استيل خاص خودمم... اينم يه كادوس واسه دافا باز امثال ، صدا سوزناكه من رو بيته داش عرفااااااان ها ها

من كه غريبانه در خيابان قدم ميزدم غريبانه به مردم نگاه ميكنم... خودم هم نميدانم به كجا ميروم، از چه رو به راه افتادم... چرا احساس ميكنم كه نگاه هر فرد بر روي من سنگيني ميكند؟ من كجا هستم؟ كي به اينجا آمدم؟؟ چرا كسي همراه من نيست... مگر وقتي مي آمدم او با من قدم برنميداشت؟؟ گيج شده ام من...

وقتی تمام بدنم از دل تنگی درد می کند کجاست مخدر نگاهت ؟ کجاست؟

در کنار " او " به من می اندیشد افسوس نه " او " را دارد٬ نه "من "را و نه من "او" را

و ما... شبيه بادبادکی که نخ‌اش بی‌هوا کنده‌شده‌باشد دقيقاً خودمانيم..