داستان فوق العاده زیبای (دخترک فقیر)
داستان فوق العاده زیبای (دخترک فقیر)
معلم عصبی دفتر رو روی ميز کوبيد و داد زد : سارا ...
دخترک خودش رو جمع کرد ، سرش رو پايين انداخت و خودش رو تا جلوی ميز معلم کشيد و با صدای لرزش داری گفت : بله خانوم؟
معلم که از عصبانیت شقيقه هاش می زد ،تو چشمای...