هر وقت مردي دروغ ميگه به
خاطر يه دليل شرافتمندانه و
مفيده
روزي، وقتي
هيزم شكني مشغول قطع كردن يه شاخه
درخت بالاي رودخونه بود، تبرش
افتاد تو رودخونه. وقتي در حال
گريه كردن بود، يه فرشته اومد و
ازش پرسيد: چرا گريه مي كني؟ هيزم
شكن گفت كه تبرم توي رودخونه
افتاده. فرشته رفت و با يه...