نتایح جستجو

  1. mani24

    قصه ما مثل شد(ریشه ضرب المثل ها)

    انوشیروان دادگر عبارت بالا که حاکی از روش معقول و شیوۀ مرضیۀ یکی از بزرگترین شهریاران نامدار ایران می باشد از پانزده قرن قبل تاکنون تکیه کلام اصحاب قلم و سخن بوده و تمادی قرون و اعصار هنوز نتوانست ذره ای از طراوت و تازگی آن بکاهد. این ضرب المثل هنگامی به کار می رود که رهبر یا پیشوایی در...
  2. mani24

    قصه ما مثل شد(ریشه ضرب المثل ها)

    از آسمان افتاده این مثل در مورد افرادی که به قدرت و زورمندی خود می بالند به کار می رود. مثلا فلان گردن کلفت به اتکای نفوذ و نقودش مالی را به زور تصرف کند و به هیچ وجه حاضر به خلع ید و استرداد ملک و مال مغصوبه نشود. عباراتی که می تواند معرف اخلاق و روحیات این طبقه از مردم واقع شود این جمله...
  3. mani24

    قصه ما مثل شد(ریشه ضرب المثل ها)

    از بیخ عرب شد عبارت مثلی بالا در مواردی به کار می رود که مدعی در مقابل مدارک مثبت، دست از لجاج بر ندارد و بدیهیات و واضحات را با کمال بی پروایی انکار کند. در این گونه موارد از باب استشهاد و تمثیل گفته می شود : «فلانی از بیخ عرب شد.» پیداست بزرگان و دانشمندان خراسان به مصداق «الناس علی دین...
  4. mani24

    قصه ما مثل شد(ریشه ضرب المثل ها)

    آفتابی شد هر گاه کسی پس از از دیر زمانی از خانه یا محل اختفا بیرون آید و خود را نشان دهد، اصطلاحا می گویند فلانی آفتابی شد. بحث بر سر آفتابی شدن است که باید دید ریشه آن از کجا آب می خورد و چه ارتباطی با علنی و آشکار شدن افراد دارد. خشکی و کم آبی از یک طرف و وضع کوهستانی، به خصوص شیب مناسب...
  5. mani24

    بهترین رمانی که تا بحال خوندید را معرفی کنید ................

    ​پریچهر نمی دونم چندبار خوندمش ولی عالیه..........................
  6. mani24

    داستان هاي كوتاه

    نسیم نفس خداست | عرفان نظرآهاری بارش زیادی سنگین بود و سربالایی زیادی سخت . دانه گندم روی شانه های نازکش سنگینی می کرد، نفس نفس می زد . اما کسی صدای نفس هایش را نمی شنید، کسی او را نمی دید . دانه روی شانه های کوچکش سر خورد و افتاد . خدا دانه گندم را فوت کرد. مورچه می دانست که نسیم نفس...
  7. mani24

    داستان هاي كوتاه

    یلدا نام فرشته ای است بالا بلند، با تن پوشی از شب و دامنی از ستاره. یلدا نرم نرمک با مهرآمده بود. با اولین شب پاییز و هر شب ردای سیاهش را قدری بیش تر بر سر آسمان می کشید تا آدم ها زیر گنبد کبود آرام بخوابند. یلدا هرشب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه می رفت ولابه لای خواب های زمین،...
  8. mani24

    داستان هاي كوتاه

    فرشته ها آمده اند پايين. همه جا پُر از فرشته است.از كنارت كه رد ميشوند، ميفهمي؟ اسمت را كه صدا ميزنند، ميشنوي؟ دستشان را كه روي شانه ات ميگذارند، حس می کنی؟ ميكني؟راستي، حياط خلوت دلت را آب و جارو كرده اي؟دعاهايت را آماده گذاشته اي؟ آرزوهايت را مرور كرده اي؟ميداني كه امشب به تو هم سر...
  9. mani24

    داستان هاي كوتاه

    خدا گفت: ليلي يک ماجراست، ماجرايي آکنده از من. ماجرايي که بايد بسازيش. شيطان گفت: تنها يک اتفاق است. بنشين تا بيفتد. آنان که حرف شيطان را باور کردند، نشستند و ليلي هيچ گاه اتفاق نيفتاد. مجنون اما بلند شد، رفت تا ليلي را بسازد. خدا گفت: ليلي درد است. درد زادني نو...
  10. mani24

    داستان هاي كوتاه

    حتی اگر بسیار نحیف و ناتوانی، باز هم می توانی درهای بهشت را باز کنی. حتی اگر بی نهایت کوچک و ناچیزی، باز هم می توانی به ملکوت آسمان برسی. حتی اگر فقط یک روز فرصت داشته باشی، باز هم می توانی کاری بزرگ کنی، آنقدر بزرگ که هرگز کسی فراموشش نکند. اینها را پشه ای می گفت که روی برگی سبز بر بلندترین...
  11. mani24

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    قفـــلي زده امـــ به درگـاه ِ قلبـــ کـه کليــد ِ عشقـــ هـمــ کـاري از پيـش نمـي بـرد دلـمـــ تـرسيـده استـــ از هـوا و هوســـ هـايـي کـه شـاه کلـيـد به همـــراه دارند
  12. mani24

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    امــروز ، آرام تـــریـن لــــحظـﮧ ﮯ دلـگـیـــر کننــده ﮯ نــاب ِ دنیــاســـــــت ...
  13. mani24

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    خسـته شده ام از نگـ ـاه هاے نـاپـاک ... از اینـ ـکه نگـاهت مـی کـ ـنند تا پـستی ها و بلـ ـندی هاے بـدنت را پـیدا کـنـند ...! خسـته ام از زمــین و آدمهایـ ـش ...
  14. mani24

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    حکايت عجيبي ست رفتار ما آدمها، خدا ميبيند و فاش نميکند مردم نميبينند و فرياد ميزنند...!!
  15. mani24

    شعر نو

    زمستانسلامت را نمي خواهند پاسخ گفت سرها در گريبان است كسي سر بر نيارد كرد پاسخ گفتن و ديدار ياران را نگه جز پيش پا را ديد , نتواند , كه ره تاريك و لغزان است . و گر دست محبت سوي كس يازي , به اكراه آورد دست از بغل بيرون ؛ كه سرما سخت سوزان است نفس كز گرمگاه سينه مي آيد برون, ابري شود تاريك چو...
  16. mani24

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    ای همیشه سبز افسانه ی چشمهای تو اسطوره ی ازل بوده است. اما من مشتاق یك جرعه از ابدی ترین رودخانه ی چشمان توام .از تو سر شارم. سرشار از چیزی كه هنوز نمی دانم چیست! سرشار از كسی كه همیشه نخواهم دانست كیست... با من بگو افقهای دلتنگی تو كدام سوست؟ وقتی تو دلتنگ می شوی نماز می خوانی ؟...
  17. mani24

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    انگاره های من همه ترد شده اند در دستان مهربان تو و شکسته اند وقتی تو هستی عجیب دلم قرص میشود به همه چی چرا گاهی چنان از شکستن ناامیدم وقتی تو هستی که باز با مهربانی همه تکه های مرا دانه دانه بهم بچسبانی
  18. mani24

    برای تو می نویسم

    آبله مرغان گرفته ست این دلم ... بسکه برای برگشتن ات جوش زد ... براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 720x568 مي باشد
  19. mani24

    برای تو می نویسم

    بیا مرا ورق بزن و بخوان حرف های ناگفته ام را شعرهای نانوشته ام را مرا جسارت تصویر آنچه عشق فرمان می دهد نیست ایکاش توانی بود تا با تو آن کنم که باد با شکوفه های درخت بادام کرد!!!!
  20. mani24

    برای تو می نویسم

    به مقدسات سوگند زیباترین زیارت غرقه شدن در دو چشم سیاه توست عجب تقدسی دارد این معبد و چه خلوص دارد این نیایش به خلسه میبرد ذهن را و به سماع وا میدارد روح را بگذار نذر من این باشد ، بی هیچ من و مایی چهل شب بی هیچ پلک زدنی عابد چشمان تو باشم
بالا