این دو تا جملش رو دوست داشتم:
عشق... عطشی است که وقتی سیراب شدی سر دلت می ماند و باعث سوءهاضمه می شود. درست مثل حالت تهوع.
آیا حاضری بفهمی که همه فرداها همان دیروز لعنتی است؟
مشت رجب * 7
خوندم، خوب بود
ولی اون پاراگرافی که با این جمله شروع می شد
فالاچی تقابل بسیار واضحی را نشان می دهد
من گیج شدم نفهمیدم چی میخواستی بگی
البته بیشتر میزارم به حساب خنگی خودم...