نتایح جستجو

اینقدر سریع میگذره این دوران کارشناسی که نگوووووووو واحد ها هم طوری پاس میشن که متوجه نمیشی وقتی چند وقت می گذره می گی هییییییی یادش بخیر

یه دور هم نکردی وااای ایشکال نداره :D خود من هم دقیقه نودی بودم من که فعلا درسی ندارم االبته کتاب می خونم اما این خوندن تهش که نمره نداره

بوی شوم امتحان آید همی یار صفر مهربان آید همی:biggrin: خب خوندی درسهارو الان باید کتابهارو یه دوره می کردی دیگه

سلام خانم مهندس بسیار ممنونم خوبیم خدارو شکر شوما چیطور هستید؟ امتحانات نزدیکه ها یکم استرس وارد کنیم.....دی

سلام تشکر بسیار :gol::gol::gol::gol::gol: من هم خوشحالتر میشم دوست خوبم:smile: راستی این جمله معرکه بود ما از دلش برگهای گل زیبایی پیدا میشن که وقتی بهشون دست میکشی فقط میتونی بگی "فتبارک الله احسن الخالقین " عاشق این آفرینش هاش هستم....

سلام خواهش می کنم:smile:

دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم گذشتیم … آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز… دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز تلاش می کنیم ناممان گم نشود … جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو می دهد …آنجا روی درب اطاقمان می نوشتیم : یا حسین فرماندهی از آن توست، اینجا می نویسیم بدون...

دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم گذشتیم … آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز… دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز تلاش می کنیم ناممان گم نشود … جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو می دهد …آنجا روی درب اطاقمان می نوشتیم : یا حسین فرماندهی از آن توست، اینجا می نویسیم بدون...

دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم گذشتیم … آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز… دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز تلاش می کنیم ناممان گم نشود … جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو می دهد …آنجا روی درب اطاقمان می نوشتیم : یا حسین فرماندهی از آن توست، اینجا می نویسیم بدون...

دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم گذشتیم … آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز… دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز تلاش می کنیم ناممان گم نشود … جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو می دهد …آنجا روی درب اطاقمان می نوشتیم : یا حسین فرماندهی از آن توست، اینجا می نویسیم بدون...

بد نیست ااااااااااااااا منم مثل بقیه بجنگم بایستم بگویم این همه نگفته را که دفن شد و پوسید بگویم؟ من؟ وااااااااااای چه دل و چراتی می خواهم؟ من همان کودک سر به زیر و مهربان همان ورزشکار قوی همان جوان پریشان همان زنده ای دیروز و نگفته های دفن شده ی پوسید ه ی امروز زنده بودن چه دور است چه سخت

می شود یکسال مومیایی ام کنی و در سیاره ای یا اگر دلت خواست در ستاره ای دور بگذاریم حالا اگر دلت برایم سوخت کنار مومیایی ام شاخه گلی بگذاری تا مثل شازده کوچولو تنها نباشم اموقت یکسال که گذشت بیایی بازم کنی و ببینی این پیله نتیجه داده و از ان پروانه ای سیاه بیرون زده درست است سیاهی زیاد زیبا نیست...

الهی آزادمان کن تا اسیر نگردیم …

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/330481-گلستـان-شهـدای-باشگاه-مهندسان-ایران?p=6294449&viewfull=1#post6294449

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/330481-گلستـان-شهـدای-باشگاه-مهندسان-ایران?p=6294449&viewfull=1#post6294449

الهی آزادمان کن تا اسیر نگردیم …

دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم گذشتیم … آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز… دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز تلاش می کنیم ناممان گم نشود … جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو می دهد …آنجا روی درب اطاقمان می نوشتیم : یا حسین فرماندهی از آن توست، اینجا می نویسیم بدون...

] سال 85 قرار بود روبروی اقا رژه بریم دوهفته تمرین داشتیم صبح و عصر دو روز قبل اینکه اقا تشریف بیارن تک تک فرماندهان رده بالا می امدن و از رژه ها دیدن می کردن شهید شوشتری هم امده بودن ایشون به قدری مهربون و صمیمی برخورد می کردن که همه رو جذب می کردن و با این هم کاری نداشتن که ما بچه ها...

الَّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا و نَبیـِّنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ بارخدایارحمت فرست به آقا و پیغمبر ما حضرت محمد و آلش مَااختَلَفَ المَلَوانِ وتَعاقَبَ العَصراَنِ مادامی که کشتی رانان در رفت وآمدند و شب وروز وَکَرَّالجَدیداَنِ واَستَقبَلَ الفَرقَداَنِ وَبَلِّغ تکرار میشود وستارگان باز می تابند...

می شود یکسال مومیایی ام کنی و در سیاره ای یا اگر دلت خواست در ستاره ای دور بگذاریم حالا اگر دلت برایم سوخت کنار مومیایی ام شاخه گلی بگذاری تا مثل شازده کوچولو تنها نباشم اموقت یکسال که گذشت بیایی بازم کنی و ببینی این پیله نتیجه داده و از ان پروانه ای سیاه بیرون زده درست است سیاهی زیاد زیبا نیست...