نتایح جستجو

خشن نشی یوقت خب من الان شام از کجا بیارم:(

اره دیگه من بودم دیگه داداش علی:w16:

شما هم لطف دارید و اینجوری تشویقم می کنید که دوباره بشینم بنویسم و باز بتونم تمرکز کنم و داستان کوتاه رو شرو ع کنم

سلام بر شما هم مبارکاااااااااا باشه :smile: رفتم به وبلاگ که گفتید خیلی زیبا بود خیلی

سعی می کنم تنهایی ام را وسعت دهم تا انجا که نمی دانم کجاست تا بالاترین نقطه ی دنیا تا قلب ان کودک تنها تا تنها نباشد و هم بازی رویا هایش باشم تا دیو سیاه را از خوابش دور کنم تا هنگامبی که قد کشید و جوانی شد محکم و با صلابت و زیبا بداند زندگی یعنی بودن در قالب خود دل بستن به یک نور نه خویش نه غیر...

خواهش میکنم منم خودم وقتی از بیرون میام یه جای خلوت و دنج که گیر می یارم میشینم می نویسم بیشتر اوقات هم تو پروف می نویسم اینجوری اروم میشم :smile:

:w01:شام تموم شد...دی

تو .تو :tooth:

من شام خوردم اصلا هم گشنه ام نیست هرکی شام میخواد خودش بره شام بخوره اصلا هم الان وقته مسواکه کی اخه الان شام میخوره

اخه چرا می گی کچل اصلا ادم کچل باشه بهتره که موهاش اینجوری باشه[IMG]...دی

اره والا :w15: گفتم شب های تولد شده حتما یکم ریوف شدید که خدارو شکر اینجوریه

:D:smile:

خدایا پشت دیوار بلند اشتباهاتم می شود بنویسی جوانی:cry:

سلام این شعری که فرستادید اهنگش رو گوش دادم خیلی زیبااست:gol::gol::gol:

سلام کجایی؟؟؟

سعی می کنم تنهایی ام را وسعت دهم تا انجا که نمی دانم کجاست تا بالاترین نقطه ی دنیا تا قلب ان کودک تنها تا تنها نباشد و هم بازی رویا هایش باشم تا دیو سیاه را از خوابش دور کنم تا هنگامبی که قد کشید و جوانی شد محکم و با صلابت و زیبا بداند زندگی یعنی بودن در قالب خود دل بستن به یک نور نه خویش نه غیر...

سعی می کنم تنهایی ام را وسعت دهم تا انجا که نمی دانم کجاست تا بالاترین نقطه ی دنیا تا قلب ان کودک تنها تا تنها نباشد و هم بازی رویا هایش باشم تا دیو سیاه را از خوابش دور کنم تا هنگامبی که قد کشید و جوانی شد محکم و با صلابت و زیبا بداند زندگی یعنی بودن در قالب خود دل بستن به یک نور نه خویش نه غیر...

سعی می کنم تنهایی ام را وسعت دهم تا انجا که نمی دانم کجاست تا بالاترین نقطه ی دنیا تا قلب ان کودک تنها تا تنها نباشد و هم بازی رویا هایش باشم تا دیو سیاه را از خوابش دور کنم تا هنگامبی که قد کشید و جوانی شد محکم و با صلابت و زیبا بداند زندگی یعنی بودن در قالب خود دل بستن به یک نور نه خویش نه غیر...

سعی می کنم تنهایی ام را وسعت دهم تا انجا که نمی دانم کجاست تا بالاترین نقطه ی دنیا تا قلب ان کودک تنها تا تنها نباشد و هم بازی رویا هایش باشم تا دیو سیاه را از خوابش دور کنم تا هنگامبی که قد کشید و جوانی شد محکم و با صلابت و زیبا بداند زندگی یعنی بودن در قالب خود دل بستن به یک نور نه خویش نه غیر...

سعی می کنم تنهایی ام را وسعت دهم تا انجا که نمی دانم کجاست تا بالاترین نقطه ی دنیا تا قلب ان کودک تنها تا تنها نباشد و هم بازی رویا هایش باشم تا دیو سیاه را از خوابش دور کنم تا هنگامبی که قد کشید و جوانی شد محکم و با صلابت و زیبا بداند زندگی یعنی بودن در قالب خود دل بستن به یک نور نه خویش نه غیر...