قلبم را در مِجریِ کهنه ای
پنهان می کنم
در اتاقی که دریچه یی ش
نیست.
از مهتابی
به کوچه ی تاریک
خم می شوم
و به جای همه نومیدان
می گریم.
آه
من
حرام شده ام!
*
با این همه،ای قلبِ در به در!
از یاد مبر
که ما
_من و تو_
عشق را رعایت کرده ایم،
از یاد مبر
که ما
_من و تو_
انسان را
رعایت کرده ایم،
خود اگر...