به به ممنون
کم کم یادم افتاد
وقتی داشتم از تــــو عکس می­ گرفتم گفتم
ـ به من نگاه نکن
حواس­ت به دوربین باشه ـ
حالا عکس­ه ای تـــو رو به روی من است
از ابر­های زیادی گذشته­ ام
لبخند تـــو
چشم­ های تـــو
سیب روی لب­ هایت
و موهای تــــو که در باد پیچیده است
امـا چیزی...
اين قدر زمين خورده ام كه بدانم براي زمين خوردن نه دستي از برون بلكه همتي از درون لازم است
اما حالا
نميخواهم
بر خيزم
ميخواهم اندكي بياسايم
فردا
فردا
برميخيزم
وقتي كه فهميده باشم چرا زمين خورده ام!!!
مردی در عالم رویا فرشته ای را دید که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود و در جاده ای روشن و تاریک راه می رفت.
مرد جلو رفت و از فرشته پرسید : این مشعل و سطل آب را کجا می بری؟
فرشته جواب داد : می خواهم با این مشعل بهشت را آتش بزنم و با این سطل آب، آتش های جهنم را خاموش کنم. آن وقت...