سلام اجی گلم
فدای تو
شاد باشی مهلبون
در هوای کوی دوست، خواب و بیداری یکیست
در رهای جان به معشوق، صبر و بی تابی یکیست
در حریم دل سپردن ، امن و آسایش حرام
بر سریر دل نشستن ، رنج و آسایش یکیست
در وصال مشک بویان، دردها آید پدید
غمزه های دلفریبان ، مرهم و دردش یکیست
مهتاب باران مي شود با ياد تو شبهاي من
رنگي دگر دارد ز تو بيداري و روياي من
گل هاي رنگين ديده ام در گلبن اندام تو
اين سير را من دانم و پروانه لب هاي من
بر لب سخن گم مي كنم آن دم كه از ره مي رسي
اين خط روشن را بخوان بر صفحه سيماي من
چون عزم رفتن مي كني در چشم غمگينم نگر
اندوه پيدا را ببين...