دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد
نه التـــمـاس هـــایم را
و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…
به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی
درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…
ها بابا ... خیلی بلتم [IMG]
نه بابا ؟! من وایمستم بر و بر نیگات میکنم [IMG]
ها انقدر ترشیااای یخچال مامان بزرگمو خوردم که یه بشکه ش تموم شد ... رفت یکی دیگه گرفت ... بعد گفت : عزیزم واسه خودت میگم انقدر ترشی نخور ... زن همسایه شون گفت :
-نه دیگه مطمئنا این دختر زائه [IMG]
مامان بزرگمم پسر...