فال گرفتم...
ته فنجانم
نمی دانم!
این تو بودی که از دلم می رفت
یا دیگری بود که به قلب تو می آمد...
فقط می دانم آن لکه ی کمرنگی که از همه دور مانده بود
" من "بودم!!
شبي غمگين شبي باراني و سرد
مرا در غربت فردا رها كرد
دلم در حسرت ديدار او ماند
مرا چشم انتظار كوچه ها كرد
به من گفت تنهايي غريب است
ببين اين غربتش با من چه ها كرد
تمام هستيم بودوندانست
كه در قلبم چه اشوبي به پا كرد
او هرگز شكستن را نفهميد
اگر چه تا ته دنيا
صدا كرد......
خلوتم را نشكن
شايد اين خلوت من كوچ كند
به شب پروانه
به صداي نفس شهنامه
به طلوع اخرين افسانه
و غروبي كه در ان
نقش ديوانگي يك عاشق
بر سر ديواري پيدا شد.
خلوتم را نشكن
خلوتم بس دور است
ز هواي دل معشوق سهند
خلوتم راه درازي ست ميان من و تو
خلوتم مرواريد است به دست صيا
رو تـــو تعصب دارم
ولی ادعایــــــی ندارم
نمیگم خیلی خوشگلی..
چون خوشگتر از تو زیاده..
نمی گم خیــــــلی پولداری ..
چون پولدارتر از تـــو زیاده ..
نمی گم خیلی شیریــــــن زبونی ..
چون چرب زبون تر و خوش صحبت تر از تو زیاده ..
ولــــــــــی ..
می گم: تو هـــمونی که برای من...
“آهای غریبه اشنا”
دلم برایت تنگ شده ….
میدانم دلت تنگ نیست ….
میدانم برنمیگردی ….
میدانم دوست داشتنم حماقت است ….
میدانم دودلی ….
میدانم نگاهت مدتهاست به نگاه دیگری گره خورده ….
اما با این همه “دوستت دارم”
وقــتی نیستـــ..!!
به قــول یکی..
یک جوریم....یکــ جـــور نا جــور......!!
دلــــــــم..!! خوب دلـــ است دیگــر .. دســت خود☂م کــه نیستــ..
تنگ میشود بر☂یـــش..!!
همیـــشه به فکــر خودش است...
هیچــ فکــر نمیکند که در نبودنـــش ... یه نفر یه جایی دلتنگــ اوست..!!!!
شنیدے کہ میگن :
اونے کہ گریہ مے کنہ ، یہ درد داره.
اما اونے کہ میخنده هزار تا!
من میگم :
اونے کہ میخنده هزار تا درد داره
ولے اونے که گریه میکنه
بہ هزار تا از دردهاش خندیده ,
اما جلوے یکیشون بدجورے کـــــــــــم آورده
میفهمی!
این روزها
عجـیب بـوی نـفس هـای تـو را می دهـد ...!
گـوئـی ... تـو اتـفاق می افـتی؛
و مـن دچـار می شـوم ...
تـمام " مــن" دارد "تـــو" می شـود ...بـاور مـی کنـی ...؟