من عاشق بارانم
شب های بارانی را دوست دارم
وقتی که شهر با آب شسته میشود
من پنجره را دوست دارم ، وفتی که باران با اشتیاق به آغوش شیشه می رود
وقتی که تنها صورت خود را به پنجره سرد میچسبانم و با دانه های باران هم دردی میکنم …
دیگر از صدای صاعقه نمیترسم ،
حالا خوب میدانم
این صدای مهیب ، همان لحن...