مگه میشه ماهیا رو بگیریم از آب چشمه؟
یا گلای باغ عشق رو بزاریم یک عمری تشنه؟
اگه تو بری ز پیشم من همون ماهیه میشم
که بدون آب و دریا میمیرم بی کس و تنها...
مگه میشه یه پرنده بمونه بی آب و دونه؟
مگه میشه که قناری توی بغض آوار بخونه؟
اگه تو بری ز پیشم من همون قناری میشم
که تو بغض و گریه هاشم، میگه میخوام با تو باشم...
رفت اونی که می خوامش
بارونه نگاهش
می باریدش نم نم
دور شد از من کم کم
خدا مُردم از غم
وای منو چشمای خیس
درد دوریش کم نیست
شبای غم انگیز
روزای سرد پاییز
کسی مثل اون نیست...