نتایح جستجو
-
[IMG] بهههههههههه بهههههههههههههه گل دختر...بابا اصفهون... هست دیگه فعلا منتظر پیوند...
[IMG] بهههههههههه بهههههههههههههه گل دختر...بابا اصفهون... هست دیگه فعلا منتظر پیوند استخوان....باید یه پیوندی پیدا بشه.... یکی پیدا شد ولی استخوانش نازک بود نخورد ب پاش...- wwwparvane
- ارسال پروفایل
-
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا...
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا می پراکند پرده اتاق در باد می رقصید... همه چیز حاکی از تو بود چشمهایم...صدای باد...سکوت شب...وترانه ی تنهایی من در دل تاریکی ستاره ها سر گردان... مهتاب دلتنگ بود چو من... اه... چه بی انجام می...- wwwparvane
- ارسال پروفایل
-
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا...
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا می پراکند پرده اتاق در باد می رقصید... همه چیز حاکی از تو بود چشمهایم...صدای باد...سکوت شب...وترانه ی تنهایی من در دل تاریکی ستاره ها سر گردان... مهتاب دلتنگ بود چو من... اه... چه بی انجام می...- wwwparvane
- ارسال پروفایل
-
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا...
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا می پراکند پرده اتاق در باد می رقصید... همه چیز حاکی از تو بود چشمهایم...صدای باد...سکوت شب...وترانه ی تنهایی من در دل تاریکی ستاره ها سر گردان... مهتاب دلتنگ بود چو من... اه... چه بی انجام می...- wwwparvane
- ارسال پروفایل
-
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا...
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا می پراکند پرده اتاق در باد می رقصید... همه چیز حاکی از تو بود چشمهایم...صدای باد...سکوت شب...وترانه ی تنهایی من در دل تاریکی ستاره ها سر گردان... مهتاب دلتنگ بود چو من... اه... چه بی انجام می...- wwwparvane
- ارسال پروفایل
-
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا...
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا می پراکند پرده اتاق در باد می رقصید... همه چیز حاکی از تو بود چشمهایم...صدای باد...سکوت شب...وترانه ی تنهایی من در دل تاریکی ستاره ها سر گردان... مهتاب دلتنگ بود چو من... اه... چه بی انجام می...- wwwparvane
- ارسال پروفایل
-
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا...
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا می پراکند پرده اتاق در باد می رقصید... همه چیز حاکی از تو بود چشمهایم...صدای باد...سکوت شب...وترانه ی تنهایی من در دل تاریکی ستاره ها سر گردان... مهتاب دلتنگ بود چو من... اه... چه بی انجام می...- wwwparvane
- ارسال پروفایل
-
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا...
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا می پراکند پرده اتاق در باد می رقصید... همه چیز حاکی از تو بود چشمهایم...صدای باد...سکوت شب...وترانه ی تنهایی من در دل تاریکی ستاره ها سر گردان... مهتاب دلتنگ بود چو من... اه... چه بی انجام می...- wwwparvane
- ارسال پروفایل
-
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا...
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا می پراکند پرده اتاق در باد می رقصید... همه چیز حاکی از تو بود چشمهایم...صدای باد...سکوت شب...وترانه ی تنهایی من در دل تاریکی ستاره ها سر گردان... مهتاب دلتنگ بود چو من... اه... چه بی انجام می...- wwwparvane
- ارسال پروفایل
-
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا...
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا می پراکند پرده اتاق در باد می رقصید... همه چیز حاکی از تو بود چشمهایم...صدای باد...سکوت شب...وترانه ی تنهایی من در دل تاریکی ستاره ها سر گردان... مهتاب دلتنگ بود چو من... اه... چه بی انجام می...- wwwparvane
- ارسال پروفایل
-
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا...
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا می پراکند پرده اتاق در باد می رقصید... همه چیز حاکی از تو بود چشمهایم...صدای باد...سکوت شب...وترانه ی تنهایی من در دل تاریکی ستاره ها سر گردان... مهتاب دلتنگ بود چو من... اه... چه بی انجام می...- wwwparvane
- ارسال پروفایل
-
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا...
سراسر شب را به یادت می اندیشیدم پنجره باز بود و باد دفتر شعرم را ورق می زد و دیوانه وار در هوا می پراکند پرده اتاق در باد می رقصید... همه چیز حاکی از تو بود چشمهایم...صدای باد...سکوت شب...وترانه ی تنهایی من در دل تاریکی ستاره ها سر گردان... مهتاب دلتنگ بود چو من... اه... چه بی انجام می...- wwwparvane
- ارسال پروفایل
-
-
-
-
-
-
-
-