یادش بخیر من بچه که بودم بابام یکی از این تفنگ های بادی داشت که اصلا اجازه نمیداد بهش دست بزنیم (یادگاری بود از یکی از دوستاش) از لج بابام رفتم نجاری محلمون و ازش یه مقدار چوب گرفتم و باهاش یه تفنگ چوبی درست کردم ;). (البته بعدا تفنگم رو ازم گرفتن گفتن خوب نیست دختر تفنگ بازی کنه:crying2:)