ای بابا تو هم که مثل مامانی پس
من خودم پذیرایی نشدم هنو دیگه سرپام...
خداروشکر که خوبی
خب پس خیالم راحت شد
ممنون بد نبود، دیداری تازه کردیم و شکم رو پر :دی
اوه اوه سپیده پروفت رو گل بارون کردن بچه ها :دی
امروز چشمم افتاد به بستنی زمستونی، تا دیدم یاد تو افتادم...
سه تا خریدم یکی واسه خودم دو تا هم واسه بچه ها، جات خالی بود...