سلام دوست عزیزم
من یکشنبه 15 اردبیهشت ساعت 4 تا 7 بعداز ظهر توی نمایشگاه کتاب انتشارات نگیما واقع در سالن شبستان راهرو 4 غرفه 13
هستم
به خاطر کتاب "رها"
[IMG]
خوشحال میشم شما و دیگر دوستان را ببینم
سلام دوست عزیزم
من یکشنبه 15 اردبیهشت ساعت 4 تا 7 بعداز ظهر توی نمایشگاه کتاب انتشارات نگیما واقع در سالن شبستان راهرو 4 غرفه 13
هستم
به خاطر کتاب "رها"
[IMG]
خوشحال میشم شما و دیگر دوستان را ببینم
پروانه جان...
رها رمانی است رئالیسم و روانشناختی.. و ملموس
مطمنن باشید من خودم هم تخیل و رویا رو نمی پسندم...
رمان من برگرفته از یک زندگی واقعی است ...
خوشحال میشم بخونید ونظرتون رو بهم بگید...
آقای مهندس نغمه جون زحمت کشیدند توی بخش ادبیات هم گذاشتند...
دوست داشتم همه دوستانم این اطلاعیه رو بخونند...
نه فقط کسانی که به بخش ادبیات تشریف میارند...
بله من 4تا 7 نمایشگاه هستم... خوشحال میشم همه دوستان رو ببینم...
سلام دوستان عزیزم
من یکشنبه 15 اردبیهشت ساعت 4 تا 7 بعداز ظهر
نمایشگاه کتاب انتشارات نگیما واقع در سالن شبستان راهرو 4 غرفه 13
هستم
به خاطر کتاب "رها"
خوشحال میشم همه دوستانم را ببینم
اما برای اون دسته از دوستانی که نمیتونند یکشنبه تشریف بیارند
میتونید همه با...
هرشب به آسمان نگاه کن زیبای نازنینم
من تمامی مکنونات دلم را به ستاره ها سپرده ام
از ماه قسم گرفته ام...
ماه هر شب تحفه ای از عشق و بوسه را به تو خواهد بخشید...
مهتاب از روزمرگی هایم... از درد هایم.. از شادیهایم... سخن خواهد گفت
و آسمان عطر نفس هایت رابه من خواهد سپرد...
دلم صبر میخواهد تنها اندکی....
باید تاب بیاورم...
نمیخواهم خطوطی که انتظار از سر لجبازی بر سر صورتم انداخته دیده شود...
نمیخواهم این خطوط مبهم و شکسته تورا از من پس بگیرد...
تو همه زندگی منی! همه زندگی من!
می خواهمت چنانکه شب خسته خواب را
می جویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را
بی تابم آنچنانکه درختان برای باد
با کودکان خفته به گهواره تاب را
بایسته ای چنانکه تپیدن برای دل
یا آنچنانکه بال پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی، می آفرینمت
چونانکه التهاب...
یه روز می بوسمت
روزی که باران می بارد ،
یک روز که چترمان دو نفره شده ،
یک روز که همه جا حسابی خیس است
یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ ،
آرام تر از هر چه تصورش را کنی ،
آهسته ، می بوسمت ...
یک روز می بوسمت !
هر چه پیش آید خوش آید !
حوصله ی حساب و کتاب کردن هم ندارم !
دلم ترسیده ،
که...
بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته
آسمان پر باران چشم هایم
بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه
بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد
وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟
باهات میمونم بخدااااا
نمی دانم چرا هر چه عاشق و عاشقتر می شوم
ترسوتر و ترسوتر هم می شوم
شاید دلیلش ترس از روزیست که تو را از دست بدهم
ترس از زمانیست که برایت بهترین نباشم
ترس از لحظه ایست که دیگر دوستم نداشته باشی
دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی.
خشن تر , عصبی تر , کلافه تر , تلخ تر …!!!
و جالب تر اینکه با اطراف هم کاری نداری!
همه اش را نگه میداری…
و دقیقا سرهمان کسی خالی میکنی که دلتنگ اش هستی
گاهی ، وقت خداحافظی از کسی
خواسته یا ناخواسته میگیم : « مواظب خودت باش ! »
مواظب خودت باش یعنی فکرم پیش توئه !
مواظب خودت باش یعنی برام مُهمی !
مواظب خودت باش یعنی نگرانتم !
... مواظب خودت باش یعنی دوستت دارم !
مواظب خودت باش...