منتظر نباش كه شبي بشنوي،
از اين دلبستگي هاي ساده دل بريده ام!
كه عزيز باراني ام را، در جاده اي جا گذاشتم!
يا در آسمان،
به ستاره ي ديگري سلام كردم!
توقعي از تو ندارم!
اگر دوست نداري،
در همان دامنه ي دور دريا بمان!
هر جور راحتي! باران زده ي من!
همين سوسوي تو
از آن سوي پرده ي دوري
براي...