یه روز داشتم تو یه کوچه خاوت راه می رفتم یه گربه نظرم رو به خودش جلب کرد خم شدم باش بازی کنم که دیدم خوابیده رو یه کیف کیف رو برداشتم بی خیال گربه شدم کیف زنانه بود با کلی پول تو کیفش و یه مبایل:eek:کلی شکه شده بودم که متوجه شدم موبایل داره زنگ می زنه برداشتم تنها چیزی که فهمیدم گریه زاری یه...