وقتی که بچه بودم
پرواز یک بادبادک میبردت از بامهای سحرخیری پلک
تا نارنجزاران خورشید
وقتی که بچه بودم
خوبی زنی بود که بوی سیگار میداد و
اشکهای درشتش از پشت عینک با قرآن میآمیخت
آه آن روزهای رنگین
آه ان روزهای کوتاه
وقتی که بچه بودم
آب و زمین و هوا بیشتر بود و
جیرجیرک شبها در خاموشی ماه آواز...