خلوت نشین...
خلوت نشین...
نگارم!
عمری ست خلوت نشین خاطرات تو شده ام..
و در کوچه پس کوچه های خیال، به دنبال سایه ی تو می گردم...
غافل از اینکه تو خود، نور شده ای
و من تنها تر از همیشه
اشک را در دیده گانم... آه را در قفس سینه ام...
حبس کرده ام و به تو می اندیشم...
نازنین...