نتایح جستجو

  1. maryam_22

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    چيو نگه ؟ ها ؟ ها ؟ موخواي من برم اصن ؟:cry::cry:
  2. maryam_22

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    خو مشكل شيمي نداشت كه ، مشكل اكسل داشت ...
  3. maryam_22

    نه هنو هوا مقداري سرده :دي

    نه هنو هوا مقداري سرده :دي
  4. maryam_22

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    می خواستم جهان را به قواره ی رویاهایم در آورم رویاهایم به قواره ی دنیا در آمد...
  5. maryam_22

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    ديگه چي ميخواستي بگي شوما ؟ :surprised:
  6. maryam_22

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    تحريف حرفاي مائده ژونم تو شب روشن ؟ :surprised::surprised::surprised:
  7. maryam_22

    خو خو خو خو خو بيا زير كرسي خو

    خو خو خو خو خو بيا زير كرسي خو
  8. maryam_22

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    سکوت سرشار از سخنان ناگفته است از حرکات ناکرده اعتراف به عشق های نهان و شگفتی های بر زبان نیامده در این سکوت حقیقت ما نهفته است حقیقت تو و من
  9. maryam_22

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    سلام :surprised::surprised:
  10. maryam_22

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    منو این هواهای عالی نابود كردكارمندِ اداره‌ی اوقاف بودم تو همچین هوایی استعفا دادم تو همچین هوایی معتادِ توتون شدم تو همچین هوایی عاشق شدم تو همچین هوایی فراموشم شد كه یه لقمه نون ببرم خونه مرضِ شعر گفتنم كاملاً تو همچین هواهایی عود كرد منو این هواهای عالی نابود كرد. اورهان ولی كانيك
  11. maryam_22

    خودت كوفت خو :دي بي اتيكت ها تو هم فهميدي كه :ديييييييي

    خودت كوفت خو :دي بي اتيكت ها تو هم فهميدي كه :ديييييييي
  12. maryam_22

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    دیكـــتاتــور بر صفحه‌ی تلویزیون از آزادی می گوید جهان از جیغ میلیون ها نوزاد می لرزد شاعر لیوان را پر می كند آن را به سلامتی گینزبرگ سر می كشد كلاغی روی آنتن تلویزیون می نشیند و بر شانه های دیكتاتور فضله می اندازد. واهه آرمن
  13. maryam_22

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا… جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا… وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت تصدیق گفته‌های «هِگِل» بود و ما دو تا… روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا افتاد روی میز ورق‌های سرنوشت فنجان و فال و بی‌بی و دِل بود و ما دو تا کم‌کم...
  14. maryam_22

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    فيداي شوما برويم ما
  15. maryam_22

    باوشه برو خوب بخوابي شبت خوش و خرم

    باوشه برو خوب بخوابي شبت خوش و خرم
  16. maryam_22

    ها چه زياد :دي خو خودم بعدا ميفهمم :دي اها خو پس من انگاري اون يكي رو بيشترتر دوز ميدارم :ديييييي

    ها چه زياد :دي خو خودم بعدا ميفهمم :دي اها خو پس من انگاري اون يكي رو بيشترتر دوز ميدارم :ديييييي
  17. maryam_22

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    من، میز قهوه‌خانه و چایی که مدتی‌ست... هی فکر می‌کنم به شمایی که مدتی‌ست... «یک لنگه کفش» مانده به جا از من و تویی در جستجوی «سیندرلایی» که مدتی‌ست... با هر صدای قلب، تو تکرار می‌شود ها! گوش کن به این اُپرایی که مدتی است... هر روز سرفه می‌کنم اندوه شعر را آلوده است بی‌تو هوایی که مدتی‌ست... ...
  18. maryam_22

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    هوم ؟ چي ميگه ؟ قيافتم تلخه :razz:
بالا