نتایح جستجو

دیکتاتور یعنی آغوش تو... که یک تنه تمام مرا تسلیم خودش کرد...

شاهکار میشود صدای کفش هایت... با... نفس های حریصت... فقط..... زود ارضا نشو...از دیدنم...

تمام خنده هایم را نذر کرده ام تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا عطر دستهایت دلتنگی ام را به باد می سپارد

خدایا فقط یه چیزی می خوام ازت ... بگو که می بخشیم.................... راضیم به رضای تو

ممنون..............

برو قاصدک … برو … من چه کاری می تونم باهات داشته باشم آخه ?? من که کسی رو ندارم ! برو عذابم نده … برو !

هـمه روی ِ مـــغـزم راه مـــی رونــد ! تـــــوی ِ لـــعنــتـی، روی ِ قـلــبــم !

دنیـای این روزهای من روزهایـ ـی است که درجا می زند و نـمی گـذرد!

امـــروز جلوی آینـــه سه تار موی سفید توی سرم پیدا کردم اولی این جا… دومی این جا… و “سومی” همان جایی که یک بار انگشتت را فشار دادی و گفتی: …من عاشقتم اینو تو مغزت فرو کن…

هوای مُردن بیخ گوش من است همانجایی که روزی رد نفسهای تو بود…

دوستت داشتم … زیاد … کمش کردی … کمترش کردی … بی تفاوت شدم …

من یک معذرت خواهی به خودم بدهکارم… واسه اینکه غرورمو شکستم… احساساتی بودم… انسان بودم…

کوه کندن را بیخیال شو..برگـــــــرد بدبخت!!!!! این شبهـــــــــا شیرینت با مجنون هم خآنه شده..!

نیستــی کــه بــریــزمــت روی عمیــق تــریــن زخمــم! نیستــی کــه نمیــرم، نیستــی! از اینهمــه زخمهــای خــالــی نــه، از اینهمــه کــه نیستــی، مُــردم …

پ ن پ با پنیر بخور گوشیم زنگ میخوره مامانم میگه گوشیته؟

تلــخ مے گُـذرد ایـטּ روزهــآ را مے گــویــَم ڪـﮧ قــرار اَست از تــو ڪـﮧ آرام جــآטּ‌ِ لَحظــﮧ هــآیَم بــودے بــراے دلـَـم یـڪ انســآטּ‌ معمــولے بســآزَم ...!

جسارت می خواهـב نزבیڪ شدטּ به افڪار בخترے که روز ها... مردانـہ با زنـدگے می جنگـב ! اما شب ها ... بالشش از هق هق های בפֿـترانـہ פֿـیس است !

پ ن پ خودتو میخوام دارم از خونه میرم بیرون بابام میگه داری میری بیرون؟

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

پ ن پ می ایستم بر و بر تو رو نگا میکنم شبا می خوابی؟