نتایح جستجو

  1. rm_arch

    تو هم یه جمله از شریعتی بگو

    اگر مرا بسیار دوست بداری ، شاید حس تو صادقانه نباشد کمتر دوستم بدار تا عشقت ناگهان به پایان نرسد . من به کم هم قانعم و اگر عشق تو اندک اما صادقانه باشد من راضی ام . "دوستی پایدار از هر چیزی بالاتر است
  2. rm_arch

    تو هم یه جمله از شریعتی بگو

    دریغا که حماقت هم موهبتی است آسمانی چرا که آدمی می تواند خود را بکشد اما نمی تواند تصمیم بگیرد که نفهمد . "دکتر علی شریعتی
  3. rm_arch

    تو هم یه جمله از شریعتی بگو

    من با عشق آشنا شدم و چه کسی این چنین آشنا شده است ؟ هنگامی دستم را دراز کردم ،که دستی نبود. هنگامی لب به زمزمه گشودم ،که مخاطبی نداشتم. و هنگامی تشنه ی آتش شدم ،که در برابرم دریا بود و دریا و دریا
  4. rm_arch

    تو هم یه جمله از شریعتی بگو

    گر کینه نبود قلبها تمام حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند و من با دستانی که زخم خورده توست گیسوان بلند تو را نوازش می کردم و تو سنگی را که من به شیشه ات زده بودم به یادگار نگه می داشتی و ما پیمانه هایمان را شبهای مهتابی به سلامتی دشمنانمان پر می کردیم
  5. rm_arch

    تو هم یه جمله از شریعتی بگو

    خدایا مرا به ابتذال ارامش و خوشبختی مکشان اظطراب های بزرگ غم های ارجمند و حیرت های عظیم به روحم عطا کن. لذت را به بندگان حقیرت بخش و درد های عظیم بر جانم ریز.
  6. rm_arch

    تو هم یه جمله از شریعتی بگو

    برایت دعا می کنم که خدا از تو بگیرد هر آنچه که خدا را از تو بگیرد مرسی دوست عزیز هر چند تکراری اما من عاشق این جملاتم.......
  7. rm_arch

    مرسی دلم واسه شعرات تنگیده

    مرسی دلم واسه شعرات تنگیده
  8. rm_arch

    سلام دوستم

    سلام دوستم
  9. rm_arch

    ملانصرالدين!!!

    مرسی جالب بود
  10. rm_arch

    خواهش می کنم عزیزم....

    خواهش می کنم عزیزم....
  11. rm_arch

    بیانسه در جشن پسر امیر مومنان جهان !!!

    منم منم دوسش دارم اما کوفتش بشه...
  12. rm_arch

    اطلاعات لطفا

    وقتي خيلي کوچک بودم اولين خانواده اي که در محلمان تلفن خريد ما بوديم هنوز جعبه قديمي و گوشي سياه و براق تلفن که به ديوار وصل شده بود به خوبي در خاطرم مانده. قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نميرسيد ولي هر وقت که مادرم با تلفن حرف ميزد مي ايستادم و گوش ميکردم و لذت ميبردم . بعد از مدتي کشف کردم...
  13. rm_arch

    افکار دیگران

    مردي در کنار جاده، دکه اي درست کرد و در آن ساندويچ مي فروخت. چون گوشش سنگين بود، راديو نداشت، چشمش هم ضعيف بود، بنابراين روزنامه هم نمي خواند. او تابلويي بالاي سر خود گذاشته بود و محاسن ساندويچ هاي خود را شرح داده بود. خودش هم کنار دکه اش مي ايستاد و مردم را به خريدن ساندويچ تشويق مي کرد و مردم...
  14. rm_arch

    چرچیل...

    چرچيل و راننده تاکسي چرچيل(نخست وزير اسبق بريتانيا) روزي سوار تاکسي شده بود و به دفتر BBC براي مصاحبه مي‌رفت. هنگامي که به آن جا رسيد به راننده گفت آقا لطفاً نيم ساعت صبر کنيد تا من برگردم. راننده گفت: "نه آقا! من مي خواهم سريعاً به خانه بروم تا سخنراني چرچيل را از راديو گوش دهم" . چرچيل از...
  15. rm_arch

    عجب شانسی.

    عجب خوش شانسي! پير مرد روستا زاده اي بود که يک پسر و يک اسب داشت. روزي اسب پيرمرد فرار کرد، همه همسايه ها براي دلداري به خانه پير مرد آمدند و گفتند:عجب شانس بدي آوردي که اسبت فرارکرد! روستا زاده پير جواب داد: از کجا ميدانيد که اين از خوش شانسي من بوده يا از بد شانسي ام؟ همسايه ها با تعجب جواب...
  16. rm_arch

    مخ زنی

    مخ‌زني!! مزدا 323 قرمز رنگ، تا به نزديکي دختر جوان رسيد به طور ناگهاني ترمز کرد. خودرو چند قدم جلوتر از دختر جوان از حرکت ايستاد، اما راننده، خودرو را به عقب راند، تا جايي که پنجره جلو دقيقا روبروي دختر جوان قرار گرفت. اين اولين خودرويي نبود که روبروي دختر توقف مي کرد، اما هريک از آنها با بي...
  17. rm_arch

    تولدت مبارک:w23: :w32::w33:

    تولدت مبارک:w23: :w32::w33:
  18. rm_arch

    :gol:مرسی خیالمو راحت کردی خانومی..........

    :gol:مرسی خیالمو راحت کردی خانومی..........
  19. rm_arch

    سلام ممل جون خوبی؟بازم همون مشکل هست یا اینکه من هک شدم؟؟

    سلام ممل جون خوبی؟بازم همون مشکل هست یا اینکه من هک شدم؟؟
  20. rm_arch

    تولدت مبارک.. :w23: :w32: :w33:

    تولدت مبارک.. :w23: :w32: :w33:
بالا