دیروز رفته بودم امامزاده داود.
تو مسیر یک پیرمرده پیاده میرفت سوار ماشینش کردم، برگشت گفت دست شما درد نکنه ما قدیما این مسیر رو با خر میرفتیم،
الان داریم با شما میریم...
نفهميدم تشكر كرد!!؟؟؟
خاطره بود؟؟!!!
يا قصد تخريب مارو داشت؟؟!!!!
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
باباییییی خیلی خنده...