مدتهاست چتـــــر منطق را بر ســـــر گرفتــــــه ام! تا باران "عشـــــق" را تجربـــــه نکنم!
دیگر توان مقابلـــــه با تب و لرز برایـــــم باقی نمانــــده است!!!
نگاهت هر قدر هم که دور باشد آرامم می کند
و آوایی، آمدنت را در گوشم زمزمه...چقدر رسیدنت را دوست دارم...آغوشم در ازدحام سرمای تنهایی، تنها برای تو گرم است...
ایســــــتــــاده ام …
بگـــذار ســـرنوشـــت راهـــش را بـــرود … !مـــن ،همیــن جا ،کنار قـــول هـایت ،درســــت روبــروی دوســـت داشتـــنت و در عمــــق نبـــودنت ،محـــــکم ایــستاده ام !!
هنگام اعطای مدال توسط شاه به تختی:
هرچه دوستش به او گفت:غلامرضا خم شو، فایده ای نداشت بعد از مراسم ازش پرسیدن، چرا خم نشدی برایت دردسر میشود، او شاه مملکت است......گفت :هر که میخواهد باشد تختی فقط برای بوسیدن دست مادرش خم میشود
طرف برای آمارگیری اومده به بابام میگه چندتا بچه داری؟
بابام :دوتا آمارگیره :توشناسنامه که اسم سه تانوشته؟ بابام :ها اینومیگی (منو میگفت)؟این دکوریه.... هروقت اینترنت قطع بشه میادتوحال یه دورمیزنه و میره تواتاق. درهمین حد:w15::w15:
امروز رفتم آمپول بزنم، وقتی طرف داشت آمپول میزد یه عطسه محکم زدم
جوری که نزدیک بود تا چهارتا ساختمون اونطرف تر خراب شه: هیچی دیگه امیدوارم بتونم به لطف خداوند متعال و با استعانت از ائمه اطهار و با دعای خیر مردم تو پارالمپیک آینده جانبازان و معلولین، برای کشورم افتخار آفرین باشم:biggrin: