نتایح جستجو

این قرص ها مرا آرامم نمی کنند… “یاد‎”‎‏ تو، و تنها آرامبخش من‎ ‎در این دنیاست..!

در شهری که بوی عید نیست … چه فایده … جوانه ی درختان … نور خورشید … لباس نو … من تنها با تو عید را می خواستم …

می گویند: خوش به حالت! از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی…! نمی دانند بعضی دردها کمر خم می کنند، نه ابرو…!

ﻫﻤــــﻮﻥ ‫‏ﭼﻨﺪ‬ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻃﻮﻝ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻫﺎﻣﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﻔﻬـــــــــﻤﻢ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺍﻣـــــــﯿﺪﻭﺍﺭﺗﺮﯾﻦ ﺁﺩﻡ ﺩﻧﯿـــــــﺎﻡ ﺑــــــﺎﻭﺭﮐﻦ . . .

هر کس زخم های دستم را دید پرسید : چرا با خود چنین کردی؟ اما هیچکس زخم های بزرگ دلم را ندید تا بگوید: چرا با تو چنین کردند...

مادر شوهره من دارم؟ یعنی آدم اینقدر خونسرد؟! نباید بیاد بگرده منو واسه پسرش پیدا کنه؟! والا من به خاطر پسر خودش می گم. وگرنه من که دارم درسمو می خونم

عاقا گفته باشما....من دوس دختر هرکی بشم!!!!!!دوس دختر آرمین 2afm و مجید خراطها نمیشم!!!! یه روز جوابشونو ندی از آبرو میندازنت

یکی از فانتزیام اینه که تومملکت یه کاره ای بشمبعد یه روز که برف سنگینی اومد همه مدارس رو تعطیل کنم به غیر از ابتدایی نوبت صبح مریض هم خودتونید

یه شیرزن پیدا نمیشه یه شکستِ عشقی به این "امیدجهان" بزنه؟ خیلی خوشحاله

ﺁﻫﺎﯼ ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﻗﻴﺎﻓﺖ ﺷﺒﻴﻪ ﺟﺎﻧﻮﻧﯿﻪ ﻫﻴﻜﻠﺘـــــــﻢ ﻣﺜﻞ ﺷﻴﻠﻨﮓ ﻗﻠﻴﻮﻥ ﻣﻴﻤﻮﻧﻪ ﻭﻟﯽ ﭼﻮﻥ ﻣﺎﺷﻴﻦ 5٠٠ ﻣﻴﻠﻴـــﻮﻧﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﻓﻜﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻫﻤﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺩﻧﺒﺎﻟﺘﻦ ﻭ ﻭﺍﺳﺖ ﻟﻪ ﻟﻪ ﻣﯿﺰﻧﻦ !!! . . . . . . . . . . . . . . . . ﻛﺎﻣﻼ ﺩﺭﺳﺖ ﻓﻜﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻋﺰﻳﺰﻡ , ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻗﻴﺎﻓﺗﻢ نباش اصن واسشون مهم نیس

یکی از فانتزیام اینه که سر جلسه امتحان بشیینم بعد با نگاه کردن به سوالات, پاینش بنویسم : . . . . . . . . . . . . . . "مَردی نَبُوَد فتاده را پای زدن .. گر دست فتاده ای بگيری مَردی" بعد برگه رو تحویل بدم برم!!! ما همچین آدمی هستیم....

يه پسره همسایه داریم خوشگل ؛ فشن ؛ ابرو شمشیری ؛ خوش آرایش ؛ خوش ادا و شیطون ... کافیه از سوسکم بترسه تا واسش یه شوهر خوب پیدا کنیم D:

ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺍﺳﻢ ﻣﺎﻣﺎﻧﺸﻮ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﯿﺶ ” ﺑﯿﺎ ﺧﻮﻧﻪ”ﺳِﯿﻮ ﮐﺮﺩﻩ !!!

هیچ تـــوجه کردیـن سر جلسه ی امتحان ، وقتی تو یه سوال گیر میکنی همه ی خاطرات زندگیت یادت میاد ...فقط جواب سواله که یادت نمیاد ... !!

یه کلیپس دارم قلقلیه سرخ و سفید یه متریه میزنم رو سرم هوا میرم نمیدونی تا کجا میرم من این کلیپسو نداشتم قده کوتاهی داشتم افسردگی می داشتم بی افم بهم عیدی داد یه کلیپسه یک متری داد

تو که باشی بس است … مگر من جز “نفس” چه میخواهم ؟

شعرهایم را میخوانی… و میگویی روان پریش شده ام ! پیچیده است … قبول … اما من فقط چشمهای تو را مینویسم … تو ساده تر نگاه کن …

:gol::gol:

گاهی لبهای خندان بیشتر از چشم های گریان درد می کشند !

دیروز با مخاطب خاصم رفتم بیرون . . . . همه ی فامیلامونو دیدم حتی بابا بزرگ خدا بیامرزم :|