می خواستم برای بی پناهان شهر سقفی بسازم وسیع تا پناه گاهی شود برای روزهای بی کسی و سردشان . اگر دست من بود برای تک تک شان پلی می ساختم پلی پرنده تا بر روی ان سفر به اسمان را برایشان معنا شود.اما هیییییییییییییییییی من با اینکه دلم در پی تمام نگرانی ها می لرزید دستانم را در پس حادثه های پی در...