نتایح جستجو

در رابطه با سوال اولت بايد بگم.. ببين عزيزم من نظر خودم رو گفتم وهيچ كس رو جمع نبستم..چون بلاخره نظر هر كي واسه خودش محترمه..وكس ديگه ميتونه ضد نظر من رو داشته باشه..ومن نميتونم نظر شخص مقابل رو انكار كنم...چرا بره خارج...اگه حاكميت ما بتونه مديريته درست حسابي داشته باشه ديگه لازم نيست بره خارج...

ببين عزيزم، اول انسانهاي غربي رو ميبري به عرش و بعد در آخر از بالا پرتشون ميكني پائين..اول موضعت رو مشخص كن....... ومن هم تو حرفها نگفتم از حقوق انسانيمون بايد بگذريم..دوست عزيز فقط اشاره كردم كه بهتر ما خودمون رو با اون نسنجيم..چون اونا از همه نظر شرايطشون فرق ميكنه... وبعد انسان چه مرد چه زن...

عزيزم خب اگه از روي عشق باشه كه هيچ وقت اين كار رو نميكنه ... چون واژه عشق برابري ميكنه با پاكي صداقت وراستگوي و.... خب يه دختر خوب به نظر من دختري كه هيچ وقت گول ديگران رو نخوره...وسريع با عشق بع توافق برسه....تا دوچار اين چنين مشكلي نشه...ونذاره ديگران بازيچش قراربدن... بعد تعصب، غيرت،...

والا ما كه دستپخت شما رو نخورديم حتماً غذا رو از رستوران سر كوچتون تهيه ميكني وبعد گرمش ميكني وميگي خودمونيما عجب دست پختي دارم نه...:biggrin:

هان همشون خوشمزه بيدن ولي ماهي يه چيزه ديگست.....;)

[IMG]

...:gol::gol:salam mamnon az in k addm row ghabol kadi

چشم شما بي بلا...;) نخير خانم محترم ما كه اول گفتيم هر چي شما بفرمايد....:gol:

salaam alicom khahesh mikonam 2shmaneton sharmande dar zemn man mohammad javid hastam:biggrin: v mer30 az in k add row ghabol kardi:surprised::gol:

سعي كن ديگه اشتباه ننويسي چون بعضي جاها ديگه جبرانش سخت ميشه...;)

ايول...;) نه ...كم كم داره ازت خوشم مياد شاعر هم كه هستي...:gol:

خب دلت رو بيار نزديك با سنگ بزنم قشنك بشكنه تا من رو خيلي دوشت وداري... نخير اكه كنايه بود آخر جملم علامت تعجب ميذاشتم..... واقعيت انكار ناپذير بيد....خيلي دخمل خوفي و قشنگي بيدي.....;)

مثلاً چيكار؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ والا اين نوكراي كه من ميبينم هر كاري هم بكني اونا دست از .... برنميدارن ولي دوست دار بدون چطوري ميخوايم اين كار رو بكنيم...؟؟:surprised::surprised:

والا با اين وضعيتي كه مملكت ما داره فرصت همچنين كاراي نيشمه....;)

قرار نشد ديه قلبت بشكنه...چون من آدمي كه زود برنجه وقلبش بشكنه رو دوشت ندالم... ولي راستي تو هم چقدر دخمل خوفي هشتيا....:razz:

خب معلومه اونا سوار نوكراشون ميشن وچهار نعل از كنار من و تو رد ميشن... آخه ماشاالله نوكراشون كم نيست...:biggrin:

سلام شب بخير مرسي عزيزم واقعاً زيبا بود ومن رو ياده يه خاطره قديمي انداخت..

ايواي ببخشيد حواسم نبود كه تشكرات در حال تموم شدنه..;)خب عيب نداره قهل نكن من بهت امتياز ميدم....تا ببيني چه پسمل خوفيم.....:biggrin:

خب چه فايده داره مثل اينه كه مادونده ي خوبي هستيم ...ولي اونا سوار يه زانتيا هستن...و بعد قرار مسابقه بديم ...:surprised:البته من نااميد نيستم..اما خب....;)

گوشت گاو مشتری: آقا شما مطمئنید که این گوشت گاو است؟ قصاب: بله آقا. تا همین نیم ساعت پیش داشت واق واق می کرد...:biggrin: منشی اداره مادر: رفتی اداره بابات؟ فرزند: آره مامان رفتم. مادر: خب. بگو ببینم منشی بابات قشنگ بود؟ بچه: نه مامان. شکل شما بود.:surprised::biggrin: البرادعی یارو به البرادعی...