نتایح جستجو

کنــــارم بمـــــان دیگر تجسّم خوشبختــــی خوشبختــــم نمی کند ...!

دلم هوای خودم را کرده است ایــن روزهـــا بیشــتر از هــر زمــانی دوسـت دارم خــودم باشــم !! دیگــر نـه حــرص بدســت آوردن را دارم و نه هـــراس از دســت دادن را .. هرکـــس مـــرا میـــخواهد بـخـــاطــر خــودم بخواهــد دلــم هـــوای خـــودم را کـــرده اســت .. همین…

می زنی بر دف زمین گامهای شفاف خویش را می خرامی آرام با دامن رنگ رنگت، با ترنم ِ الوانت در کوچه سارهای خزان و زنبوران باد به کندوی گیسوانت لانه می کنند شهزادهء باران ساز بانوی پاییز!

حْآلْآ آنْقَـפْر غَريْبِـﮧ آيــْґ ڪِـﮧاِنْگـآر هِزآر سآلــِ نُورْﮮ فْآصِلِــﮧ هَستــْ بِيـטּ چِشمْـﮩآيِمآטּ وَ פَستْـ ﮩآيِمْآטּ وَ تَنـ ﮩآيِمْآטּ وَ ڪَـґ ڪَـ ґ فَرْآمُوشْ خوآهَـґ ڪَرْפ رَنْگــِ چِشْمـﮩآيَـتــْ رآ פَرْ آטּ هَــґ آغُوْشـﮯِ صُبْحِ تْآبِسْتآטּ وَ تُوْ فَرآمُوشْ خوآهـْﮯ ڪَرפ...

از فـــــــردا بیشتر مراقب باش تقاص ِ اشک های ِ امشب ِ من سنگین تراز تمام روزهایی است که عاشقانه گریه کردم…

حتما دیگر شبیه این عکسها نیستی شاید لاغر تر اخمو تر شاید مهربان تری و دروغ چرا از روی عکس ها نمی شود فهمید هنوز زنده ای یا نه

خــيلي وقــته منــتظر روزاي بــهترم... پـــر از عشق پر از خنده ولي نمــيدونم چــرا هــنوزم ديــروز بــهتره ....!!

از رهـا ڪردن نتـرس ! هيـچ ڪس نمـﮯ تـوانـد چيـزﮮ ڪہ مـال تـوستــ را ، از تـو بگيـرد و تمـامـ دنيـا نمـﮯ تـواننـد چيـزﮮ ڪہ مـال تـو نيستــ را ، بـرايتــ حفـظ ڪننـد! ميـدونـﮯ بـטּ بستــ زنـدگـﮯ ڪجاستــ ؟! جـايـﮯ ڪہ ؛ نـہ حـق خـواستـטּ دارﮮ ، نـہ تـوانـايـﮯ...

گاهی اوقات بی قانونی ؛عجیب بیداد می کند در عاشقی …. یکی دور می زند …اما …. دیگری جریمه میشودو تاوان میپردازد ….. براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 700x464 مي باشد

زیاد جدی نگیرحال خرابم را ! فردا باز هم می خندم ... تنهاامروز ...از دنده ی راست دلشوره بیدار شده ام ... نه بهانه می گیرم نه حرفم می آید ... این حس های جدیددارد خرخره ی خنده هایم را میجود . . . انگار که از غصه بالاتر هم داریم چیزی شبیه به بی تفاوتی های دم به دم ... اما آخرتو که نمی دانی من دارم...

معشوقـــــــــــــه ای پیـــــــــــدا کـــــــــــرده ام به نـــــــــــام روزگــــــــــــار !!!! ایــــــــــــن روزهــــــــــــا سخـــــــــــت مرا در آغــــــــــــوش خــــــــــویش به بـــــــــــازی گــــــــــــرفته اســـــــــــت !!!

عــــــــــــــــــــطــر های گــرون قیمــــت رو بیخــــــــــــیال .... آدم بـــــــــاید بوی اعتــــــــــــــماد بـده !!! . . .

هــــــــی رفیق ... زیادی خوبی نکن ! انسان است ، فراموشکار است ...! از تنهاییش که در بیاید ، تنهاییت را دور میزند ! پشت می کند به تو ، به گذشته ات ...! حتی روزی میرسد که به تو هم میگوید : شما !؟

چه راحت میگوید قسمت نبود . . . نمیداند آن قسمتی که از آن سخن میگوید دنیای کسی بود که هر ذره ی آن را هر شب با اشکی میساخت

خاموش ڪردن شمع فردے دیگر باعث نخواهد شد شمع شما درخشانتر نور افشانے ڪند !

((دعای أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ))

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

اى مهربان خداى گم گشته ام تو بودى و كردم چو دیده باز دیدم به آسمان و زمین و به بام و در تابنده نور توست هر جا ظهور توست دیدم به هیچ نقطه تهى نیست جاى تو خوش مى درخشد از همه سو جلوه هاى تو اى مبداء وجود! از كثرت ظهور، نهان شد كه كیستى از هر چه ظاهر است ، تویى آشكارتر ... مستور نیستى نزدیك تر...

بارالها؛ عاشقم مگردان، مگر آنکه عاقلم کرده باشی و عاقلم مگردان مگر عشقی به وجودم نهاده باشی که تنها تویی آگاه به اسرار دلها

خدایا... چندی است تازه تو را پیدا کرده ام....آنقدر طعم شیرین با تو بودن، جانم راربوده است که دیگر سر از آستانت بر نمیدارم ... دنبال واژه ها میگردم تا باآن تو را خطاب کنم... به راستی چه واژه ای در خور لیاقت توست.... امیدم را ازهمه قطع کرده ام، جز درگاه تو و مقربانش..... فقط از تومیخواهم...