نتایح جستجو

  1. معمار67سبز

    بهترین هدیه برای ما پسرها

    آخی نازی:w24:
  2. معمار67سبز

    انواع روش های خودکشی (طنز)

    :w15::w15::w15: وای مرسی خیلی جالب بید. خرگوش کوچولوی بیچاره دلم براش شوخت:redface:
  3. معمار67سبز

    براي حفظ سلامتي زودتر ازدواج كنيد . . . و باردارشويد!

    چه پسرای فعالی واقعا از این تاپیک دختروونه ها زیاد بزنین این پسرا حوصله شون سر نره :surprised:
  4. معمار67سبز

    طنز بدون شرح!!!

    اوووووووووووووووو چه خبره :redface:
  5. معمار67سبز

    سونامی جومونگ((طنز))

    ولی اینو باحات موافقم یانگوم قشنگتر بود. من ازت تشکر کردم ناراحت نباش :D
  6. معمار67سبز

    سونامی جومونگ((طنز))

    من همه قسمت های جومونگو دیدم جومونگ 2 رو هم دیدم خیلی هم خوب بود :D بالاخره ما نفهمیدیم شما که فیلم ایرانی دوست نداری فیلم خارجی هم دوست نداری پس چی دوست دارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  7. معمار67سبز

    داستان های کوتاه،خواندنی،عاشقانه

    دو برادر دو برادر دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار می كردند كه یكی از آنهاازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود . شب كه می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می كردند . یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت :‌ (( درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم . من...
  8. معمار67سبز

    سلام علیکم . کجا مارم ببر :D

    سلام علیکم . کجا مارم ببر :D
  9. معمار67سبز

    آرشیو مشاوره کارشناسی ارشد

    سوال: منابع کارشناسی ارشد معماری اسلامی سوال: منابع کارشناسی ارشد معماری اسلامی می تونین منابع کارشناسی ارشد معماری اسلامی رو برام بگین؟ ممنون می شم.
  10. معمار67سبز

    22 مهر.تولد mer_der عزیز

    امشب تو ببین چه شور و حالی وصفایی راستی که گل سر سبد محفل مایی امشب رو لبا گل های خنده واسه توست آرزوی من بخت بلند در طالع نوست جشن تو جشن تولد تموم خوبی هاست جشن تو شروع زیبای تموم شادی هاست تولدت مبارک تولدت مبارک جشن تو طلوع یک روز مقدس برام وقت شکر گزاری به درگاه خداست تولدت...
  11. معمار67سبز

    داستان های کوتاه،خواندنی،عاشقانه

    قابل نداشت. حالا نمی شه یکیشو هم شما بگی :D من بعدا می گم وقتی نظرارو خوندم ;)
  12. معمار67سبز

    داستان های کوتاه،خواندنی،عاشقانه

    جمله معروف ویلیام شکسپیر جمله معروف ویلیام شکسپیر دو نفر که همديگر را خيلي دوست داشتند و يک لحظه نمي توانستند از هم جدا باشند، با خواندن يک جمله معـــروف از هــم جـــدا مي شــوند تا يکديگر را امتحان کنند و هــر کــدام در انتظار ديگــري همديگر را نمي بينند. چون هر دو به صورت اتفاقي به جمله...
  13. معمار67سبز

    داستان های کوتاه،خواندنی،عاشقانه

    صدای عشق صدای عشق در ساحلی نشسته بودم ناگهان صدایی به من گفت شرط عشق را به جا بیاور و بنویس، گفتم: قلم ندارم! گفت: استخوانت را قلم کن! گفتم: جوهر ندارم! گفت: خونت را جوهر کن! گفتم: کاغذ ندارم! گفت: پوستت را کاغذ کن! گفتم: چه بنویسم؟! گفت: بنویس {عشق من دوستت دارم} شرط عشق چه بود؟!
  14. معمار67سبز

    داستان های کوتاه،خواندنی،عاشقانه

    چشم عاشق چشم عاشق در بیمارستانی دو بیمار در یک اتاق بستری بودند.یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش که کنار پنجره اتاق بود بشیند ولی بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد.آنها ساعتها با هم حرف میزدند و هر روز بعد از ظهر بیماری...
  15. معمار67سبز

    نقد آهنگهاي ايراني-----> همگي بياين تو

    به به چه تاپیک جالبی مرسی خانمی. در مورد شادمهر شادمهرباز بهتر می تونه نظر بده. صدای شادمهر اولین صدایی بود که دوست داشتم هنوزم دارم به نظر من ترانه هایی که با احساس توامند توی کاراش خیلی می گیرن و من دوستشون دارم مثل همین تقدیر ولی به نظرم این جور آهنگهاش کم شده شادمهر اگه بخواد خوب بخونه...
  16. معمار67سبز

    داستان های کوتاه،خواندنی،عاشقانه

    قلب قلب پسر به دختر گفت اگه يه روزي به قلب احتياج داشته باشي اولين نفري هستم كه ميام تا قلبمو با تمام وجودم تقديمت كنم.دختر لبخندي زد و گفت ممنونم. تا اينكه يك روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نياز فوري به قلب داشت..از پسر خبري نبود..دختر با خودش ميگفت :ميدوني كه من هيچوقت نميذاشتم تو...
  17. معمار67سبز

    داستان های کوتاه،خواندنی،عاشقانه

    عروس آبله رو عروس آبله رو دختر جوانی آبله سختی گرفت. نامزدش به عیادت او رفت. چند ماه بعد، نامزد وی کور شد. موعد عروسی فرا رسید. مردم می گفتند: چه خوب! عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش هم نابینا باشد. 20 سال بعد از ازدواج، زن از دنیا رفت. مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود. همه تعجب...
  18. معمار67سبز

    داستان های کوتاه،خواندنی،عاشقانه

    مرد و نامرد مرد و نامرد يه دختر كور توی اين دنياي نامرد زندگي ميكرد. اين دختر يه دوست پسر داشت كه عاشقش بود.دختر هميشه مي گفت اگه من چشمامو داشتم و بينا بودم هميشه با اون مي موندم يه روز يكي پيدا شد كه به اون دختر چشماشو بده. وقتي كه دختره بينا شد ديد كه دوست پسرش كوره. بهش گفت من ديگه تو رو...
  19. معمار67سبز

    داستان های کوتاه،خواندنی،عاشقانه

    عشق موازی عشق موازی سرکلاس دو خط سياه موازي روي تخته کشيد!! خط اولي به دومي گفت ما مي توانيم زندگي خوبي داشته باشيم ..!! دومي قلبش تپيد و لرزان گفت : بهترين زندگي!!! در همان زمان معلم بلند فرياد زد : " دو خط موازي هيچگاه به هم نمي رسند" و بچه ها هم تکرار کردند:دو خط موازي هيچگاه به هم نمي...
  20. معمار67سبز

    داستان های کوتاه،خواندنی،عاشقانه

    می خوام توی این تاپیک هر کس داستان خوندنی داره بذاره . اول خودم شروع می کنم در زیر می خوام چند تا داستان بذارم که توشون از شرط عشق صحبت شده شما می تونین بگین منظور از شرط عشق توی هر داستان چیه؟
بالا