همین الان یهو یک تعبیر اومد:D
عشق مثل ادویه است که رنگ و بوی غذاروزیبا و عالی میکنه:redface:زندگی رو رنگ و بوی خوبی میده:redface:
بیخود نیست شاعر میگه: همه چی بنام عشقه:Dدل من غلام عشقه:Dباعشق زنده بودن ختم کلام عشقه:D
دایی خخخخخ اولا اون خرس بود نه کلاغ!
بعدشم یاد این خاطره افتادم!
رفته بودم با داداشمو زن داداشم نمایشگاه کتاب توی کانون پرورش فکری و اینا یک غرفه بود واسه عروسکا! زن داداشم رفت واسه دخترش عروسک بندانگشتی بخره منم یک کلاغ از همینا برداشتم کردم تو دستم و شروع کردم با همون لحن بچگونه که واسه ی...