نتایح جستجو

  1. پروانه شیرازی

    [IMG]

    [IMG]
  2. پروانه شیرازی

    بیا عزیز شما که فضول نیستی ... :smile:

    بیا عزیز شما که فضول نیستی ... :smile:
  3. پروانه شیرازی

    هزاران گل برای گل نرگس(برای تعجیل در ظهور صلوات)

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
  4. پروانه شیرازی

    [IMG]

    [IMG]
  5. پروانه شیرازی

    [IMG]

    [IMG]
  6. پروانه شیرازی

    من دیگه به هیچکسو هیچ چیز فکر نمیکنم:razz:داشتم واسه بچه ها پیام داستانی میذاشتم

    من دیگه به هیچکسو هیچ چیز فکر نمیکنم:razz:داشتم واسه بچه ها پیام داستانی میذاشتم
  7. پروانه شیرازی

    سلام عزیزم خوبی شما ...نه عزیزم نگاه کردم نداشتم

    سلام عزیزم خوبی شما ...نه عزیزم نگاه کردم نداشتم
  8. پروانه شیرازی

    اینجام نرگسی

    اینجام نرگسی
  9. پروانه شیرازی

    مرد گفت: هر وقت دوست داشتید، می توانید برگردید. مسافر پرسید: ((فقط می خواهم بدانم نام اینجا...

    مرد گفت: هر وقت دوست داشتید، می توانید برگردید. مسافر پرسید: ((فقط می خواهم بدانم نام اینجا چیست؟)) ــ (( بهشت)) ــ ((بهشت؟ اما نگهبان دروازه مرمری هم گفت انجا بهشت است!)) ــ ((آنجا بهشت نیست، دوزخ است.)) مسافر حیران ماند: ((باید جلوی دیگران را بگیرید تا از نام شما استفاده نکنند! این اطلاعات...
  10. پروانه شیرازی

    بازم ادامه ی داستان....صبر داشته باش...

    بازم ادامه ی داستان....صبر داشته باش...
  11. پروانه شیرازی

    ــ ((اسب و سگم هم تشنه اند.)) ــ نگهبان: ((واقعا متاسفم. ورود حیوانات به بهشت ممنوع است.)) مرد...

    ــ ((اسب و سگم هم تشنه اند.)) ــ نگهبان: ((واقعا متاسفم. ورود حیوانات به بهشت ممنوع است.)) مرد خیلی ناامید شد، چون خیلی تشنه بود، اما حاضر نبود تنهایی آب بخورد. از نگهبان تشکر کرد و به راهش ادامه داد. پس از اینکه مدت درازی از تپه بالا رفتند، به مزرعه ای رسیدند. راه ورود به مزرعه، دروازه ای قدیمی...
  12. پروانه شیرازی

    ادامه ی داستان...

    ادامه ی داستان...
  13. پروانه شیرازی

    مردی با اسب و سگش در جاده ای راه می رفتند. هنگام عبور از کنار درخت عظیمی، صاعقه ای فرود آمد و...

    مردی با اسب و سگش در جاده ای راه می رفتند. هنگام عبور از کنار درخت عظیمی، صاعقه ای فرود آمد و آنها را کشت. اما مرد نفهمید که دیگر دنیا را ترک کرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت/ گاهی مدت ها طول می کشد تا مرده ها به شرایط جدید خودشان پی ببرند. پیاده روی درازی بود، تپه بلندی بود، آفتاب تندی...
  14. پروانه شیرازی

    [IMG]

    [IMG]
  15. پروانه شیرازی

    دورووووووووووووووووووووووووووووووووووغ:biggrin::biggrin:خاکه عالممم:biggrin::biggrin:

    دورووووووووووووووووووووووووووووووووووغ:biggrin::biggrin:خاکه عالممم:biggrin::biggrin:
  16. پروانه شیرازی

    یکی از فرشتگان با عجله گفت: ((اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمات خداوند را توسط فرشتگان به...

    یکی از فرشتگان با عجله گفت: ((اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمات خداوند را توسط فرشتگان به بندگان زمین می فرستیم.)) مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته. مرد با تعجب از فرشته پرسید: ((شما اینجا چیکار می کنی و چرا بیکاری؟)) فرشته جواب داد: ((اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمی که...
  17. پروانه شیرازی

    ادامه داستان......

    ادامه داستان......
  18. پروانه شیرازی

    مردی خواب عجیبی دید. او در عالم رویا دید که نزد فرشتگان رفته و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگام...

    مردی خواب عجیبی دید. او در عالم رویا دید که نزد فرشتگان رفته و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه هایی می گذارند. مرد از فرشته ای پرسید: ((شما دارید چیکار...
  19. پروانه شیرازی

    این آقاهه که میخواست بکشتت اومدش نرگس آجی نترس من هستم باهم درمیریم:D

    این آقاهه که میخواست بکشتت اومدش نرگس آجی نترس من هستم باهم درمیریم:D
  20. پروانه شیرازی

    خیلی کلیپ قشنگی بود:cry:

    خیلی کلیپ قشنگی بود:cry:
بالا